کمدی سیاه به فیلم یا تئاتری می گویند که امور و مسائل ترسناک و دردناک مثل قتل، خیانت، جنایت و خشونت را با بیانی طنز آلود و کمدی، قابل قبول میکند و بیننده را با آنها می خنداند. کمدی سیاه میخواهد بگوید؛ آنطور هم که می انگاری مسائل سخت و جدی نیستند. در کمدی سیاه گاهی بیننده فراموش می کند کاراکترهای فیلم در شرایط واقعی دور از پرده ی سینما چهرنجی می کشند.
از دیروز که دور اول تحریمهای سخت آمریکا علیه جمهوری اسلامی آغاز شد، اروپاییان مجددا به تب و تاب افتادند و سخن از این می رانند که حاضر نیستند تن به خواست آمریکاییها داده و از ایران حمایت ننمایند. نگاه اروپاییها به مضرات این تحریمها دارای دو زاویه می باشد؛ اقتصادی و سیاسی. از بعد اقتصادی، اروپاییها با ایران زیر ۳۰ میلیارد دلار مراودات بازرگانی دارند و این رقم بزرگی برای آنها نیست. هر چند مدام از این سخن می رانند که با حمایت از ایران، نخواهند گذشت ایران از تحریم ها سختی زیادی بکشد. کشورهای کوچک اروپا بیشتر برای سهم کوچک شرکتهایشان در اقتصاد ایران دل می سوزانند.
نگرانی برای طبقه متوسط
تحریم های جدید، صنایع سنگین ایران، مراودات بانک مرکزی با دلار، کارکرد بندرها، شرایط اقتصادی طبقه ی متوسط را تحت تاثیرجدی قرارخواهد داد. و گفته می شود این تحریم ها در برابر تحریمهایی که از نوامبر امسال شامل صنعت نفت و صادرات نفت ایران خواهند شد کوچک هستند. اروپاییان می گویند که پس ازآمدن دولت روحانی طبقه ی متوسط و جوان ایران رشد اقتصادی را داشت شروع می کرد و شرایط بهتراز قبل شده بود و برای طبقه ی متوسط ایران ابرازهمدردی و نگرانی می کنند. درحالیکه، آمارها، رکود، شرایط زیست محیطی و افشاگری های داخل کشور کاملا از واقعیات دیگری می گوید. از این واقعیت می گوید که در شش سال اخیر نیز سرمایه های کشور به همان بدی دوره ی آقای احمدی نژاد حیف و میل شده است و کسی به فکر طبقه ی متوسط نبوده است. باید گفت که جای حیرت است که عده ای اینگونه از بیرون به مشکلات کشور ما می نگرند و ادامه ی شرایط فعلی را زاینده ی آینده ای بهتر و زایا برای مردم ایران می بینند.
می بینیم که اروپایی ها خواهان این هستند که به جهان و به مردم ایران بقبولانند آنچه درایران می گذرد نشان و توان آفریدن آینده ای بهتر برای مردم ایران را دارد. آینده ای که در آن حقوق بشر، اقتصاد سالم، سیاست فرامللی قابل اطمینان ثمره های آن هستند. اگرقدری به مسئله دقیق تر بیاندیشیم، همان حرفها و قول های اصلاح طلبان و کلید داران را می شنویم.
کمدی سیاه
ولی، آنجایی کمدی سیاه در پس برجام را می توان متصور شد، که بندرت شنیده میشود اروپاییها از حاشیه نشینان و فقرای ایران سخن بگویند. در حالیکه اکنون با داشتن چند ده میلیون حاشیه نشین و محروم در ایران، ما طبقه ای بسیار بزرگ را در حال رشد می بینیم. طبقه ای که بسرعت بخش زیادی از باقیمانده ی طبقه ی متوسط را بدرون خود می کشد. اروپایی ها و همسویان آمریکایی آنها در دوران آقای باراک اوباما، بسیاری از فجایع و مصیبت های جامعه ی ایران را کم ارزش نشان دادند و می دهند. آنها با دل بستن به دولت روحانی سعی کردند خود و دیگران را گول بزنند که شرایط ایرانیها آنقدرهم سخت نیست ویا اینکه مناسب «ایرانی»ها است!
سویهی دیگر نگاه اروپاییان به تحریمهای آمریکا و اینکه شرایط برای حکومت ایران سخت و خطرناک میشود همان انگیزه ها و برنامه های سیاسی اروپاییهاست. انگیزهایی که آنها را مدام با روشهای گوناگون و با رسانه های خودشان تبلیغ میکنند. چرا اروپاییان اینقدر خواهان حفظ و نگهداری از رژیم ایران هستند؟ بسیار بعید است با نظارت و تعقیب رفتار ضد حقوق بشری جمهوری اسلامی در چهل سال گذشته کسی فکر کند حاکمان این حکومت اندکی باور و احترام به ارزشهای غربی را داشته باشند. این همه خود را به توهم و نفهمیدن زدن ابدا با هویت سیاسی-اجتماعی اروپاییان جور در نمی آید. درطول چهل سال گذشته حتی یکبارهم ناظران حقوق بشر سازمان ملل متحد با جمهوری اسلامی دست تفاهم نداده اند. پس کشیدن جمهوری اسلامی ازعملیات تروریستی بر ضد مخالفان در اروپا هم زیر فشارها و تعهدات سخت بوده است. بنابرین باوری به تغییر منش و نگرش آخوندها و اسلامیست های کشور درباره ی مسائلی که شامل مردم ایران می شود وجود ندارد. اما، تظاهربه اینکه باید به روند دموکراسی در ایران باورمند بود و ماند بسیار فراوان دیده می شود.
نگرانی از این که ایران نیز دچار شرایط آشفته شود و به جمع پریشان همسایگان اش بپیوندد در اروپا جدی است. موج پناهندگی و تغییرات قیمت نفت و افزایش نفوذ آمریکا و روسیه در یکی از چند کشور مطرح خاورمیانه بی شک از دغدغه های بزرگ اروپاست. اینجاست که اروپایی ها در صف های فروش بلیط کمدی سیاهشان دست اصلاح طلبان و لابی های جمهوری اسلامی را بسیارگرم می فشارند. خودشان را گول می زنند که ایران بسوی بهبود می رود و آزادی و دموکراسی برای ایران در راه است. نویسندگان، کارگردانان، بازیگران، هنرمندان کشور، لوازم ویترین اروپایی دردفاع از دموکراسی «رونده ی» ایران شده اند. اما، اسباب دلخوشی اروپا دیگر هرگز اسباب دلخوشی مردم ایران نیست.
مقاله/نقطه
جولای ۲۰۱۸