از «راست گویی» جمهوری اسلامی باید استفاده کرد

lahehچهل سال دروغ

جمهوری اسلامی یا رژیم آیت الله های حاکم بر ایران در چند ویژگی اگر سر آمد نباشد، بسیار ید بیضایی داشته و دارد. یکی از این ویژگی ها انکار و وارونه نمایاندن همه ی اتهامات و مشکلاتی است که متوجه این حکومت بوده است. آنقدر این رژیم در این کار، بی هیچ شرم و پرنسیپ سیاسی پیش رفته است و آنرا ادامه داده است که اپوزیسیون و رسانه های مخالف رژیم چه در داخل و چه در خارج مدام بدنبال یافتن «ناهمخوانی» ها در گفته ها و ادعاهای سران حکومت هستند تا قدری بتوانند از میان چادر دروغ و حاشای آنها، حقایقی را به مردم برسانند. از شخص سیاسی اول حکومت گرفته که «آیت الله» علی خامنه ای باشد، تا رییس جمهوران و همه ارکان قدرت و حتی نمایندگان مجلس شورای اسلامی در تحریف مسائل، وارونه ساختن واقعیات، انکار اتهامات، بی اهمیت شمردن آمارها، اغراق در دست آوردها، حاشای گفته های قبلی در این چهل سال به نوعی «جنون» مبتلا شده اند که دیگر خلاصی از آن بعید است. می آیند و می گویند و مردم ستمدیده را ناامید می سازند و شب می روند سر به بالین می گذارند و مغرور از اینکه خوب دهان همه را بستم.

محمود احمدی نژاد در این زمینه، فرزند حلال زاده رژیم آیت الله هاست. او از همه کس در این مسابقه نامردی در حق ملت ایران پیشی گرفت و از خط پایان گذشت. به همه روشی متوصل شد که با صراحت بگوید: « این بینوایان، کسی صدا شما را نمی شود و حرف های شما را گوش نمی دهد». او ثابت کرد که هشت سال می توان انکار آمار نمود، دروغ گفت، خود را به «خریت» زد و در مقال مسئول دولت با شوخی های زشت و عتیقه دردهای مردم را چون کاغذ مچاله ای به دور ریخت. باشد تا روزی حساب پس دهد.

اینک این رژیم با این وصف، که به راستی هیچ اغراق و بزرگ نمایی در تصویر بالا نداشته ایم، به راست گویی افتاده است. كجا؟ در دادگاه لاهه! چرا؟ چون گلویش خفگی را احساس می کند! شروع کرده است راست بگوید. راست بگوید که اقتصاد کشور فلج است و با وجود سال ها فروختن کلان ذخیره های نفتی، خبری از اقتصاد مقاومتی که هیچ، حتی خبری از ذخیره های مالی برای سلا ها که نه، هفته های مقاومت وجود ندارد. رفته اند و در دادگاه نشسته اند که: «آی! عدالت پیشه گان جهان کجای کارید که آمریکا دارد با بی عدالتی ما را زمین می زند و مردم ما را به شورش وا می دارد!» زیرا شرایط از همهیشه سخت تر و خطرناک تر است. زیرا دیگر معلق بازی پیش لوطی محلی از اِعراب ندارد.

در داخل نیز برای اینکه «طناب» مجازات و عدالتِ پس از فروپاشی رژیم را از گلویشان دور نگاه دارند، هی یکدیگر را لو  می دهند. با دقت و با دستپاچگی همدیگر را لو می دهند، فساد های مالی را آشکار می کنند. زیرا اجازه ی این را یافته اند. اما هنوز چادر اصلی این بیابان تحجر و فساد، باید مصون از نگاه مردم بماند؛ بیت رهبری. ولی تیرک این چادر هم فرو خواهد ریخت. دلیل آن نیز همین راست گویی ها در دادگاه لاهه است. شروعی برای پایان. اینکه آقای حسن روحانی چه در سر دارد و اینکه ولی فقیه چه نقشه هایی کشیده است در روزهای آتی از چادر آنها به بیرون درج خواهد کرد.

اپوزیسیون قویتر می شود

ما چه کنیم؟ این وسط «معرکه ی آمریکا و جمهوری اسلامی» چه می توان کرد که اپوزیسیون ایران قویتر شود؟ این روزها، پس از سال ها، نوعی همصدایی معقول و پراگماتیک در بیرون از کشور در ارزیابی از اپوزیسیون داخل کشور دیده می شود. چه آنهاییکه مدام حساب های منفی اصلاح طلبان را باز می گشودند و اعتبار می دادند و چه آنهاییکه نقش اپوزیسیون واقعی داخل را نادیده می گرفتند و مدام بر این طبل می کوبیدند که تنها در خارج از ایران می توان «آلترناتیوی» برای رژیم تصور کرد و ساخت، به هم نزدیک تر شده اند که اپوزیسیون جمهوری اسلامی ایران، بی نقش و همراهی اپوزیسیون داخلی، وجود ندارد. دیده می شود که همه دارند به سوی یک میدان می روند. تاکید بر نگاه و واژه های «سیاسی» خود را مدتی می توانند انعطاف ببخشند.

داخل کشور مسائل در جریان است. آنگونه که باید هم در جریان است. خروشی پنهان سراسر مملکت را می لرزاند. هر کس بدنبال طرحی است تا فردا قویتر باشد. باید از بازی جمهوری اسلامی بیشترین استفاده را برد. زمان اتحاد بزرگ نزدیک است. هر کس که در راستای این اتحاد کوشیده است امروز باید با امید آستین بالا بزند. آنکس که با تزویر برای نابودی این اتحاد نمایش را تا بدینجا ادامه داده است، روزگارش به انتها خواهد رسید. و آنکه بیرون بیاستد، بی تفاوت بماند و مخالف با این اتحاد قدم بردارد و قلم بزند، بازنده است.

مقاله/نقطه