اگر خوب دقت کنیم در اعتصابات اخیر، ترجیح زیادی وجود دارد که حرکتهای اعتراضی همگام با کارگران و زحمتکشان كشور روی دهند چرا که یکی از اهداف این همسویی، سازماندهی اعتراضات طبقهی فقیر است. بیشک حضور در میان دینامیسم مبارزات این طبقه بهترین دستاویز همهی کسانی است که میخواهند ایران با بلایای کمتری دوران گذار از جمهوریاسلامی در نوردد.
تلاش سخت طبقهی متوسط
نوعی استراتژی موزیانه سالهاست که از سوی بخشی سرمایهداران جهانی در جریان است تا در سراسر جهان طبقهی متوسط را فقیرتر و کم توان سازند. دلیل این تمایل و برنامهی مرموز هم این است که طبقهی متوسط دارای بیشترین تحصیلکرده و بالاترین حجم انسانهای آرمانخواه است. طبقهای است که به خوشبختی و «رفاه عمومی» بیشتر از دیگر طبقهها فکر میكند, زیرا آنرا «میفهمد». در همهی مبارزات و رفرمهای سیاسی جایگاه این طبقه ویژه و متفاوت بوده است و خواهد بود. فشار اقتصادی بر طبقهی متوسط می تواند تاثیرگذار باشد زیرا او از امکانات، رفاه و راحتی کمتری برخوردار خواهد بود. اما این همهی آنچه این طبقه دارد نیست.
در ایران نیز پس از آنکه بخش زیادی از مردم از همان اوان سالهای پس از انقلاب از حکومت و سیاستهای انقلابیون ناامید و مایوس شدند، طبقهی متوسط ایران از حکومت فاصله گرفت و منتقد سخت آن شد. دوران دشوار اجتماعی برای طبقهی متوسط ایران از زمان دولت احمدینژاد و تسلط سپاه پاسداران بر اقتصاد کشور شتاب و وسعت یافت. این طبقه با از دست دادن ثروت و امکانات خود مدام با تنگنای سیاسی-اقتصادی بیشتری مواجه شد. در زمان کوتاهی این منظر برای مردم واقعیتر شد که با استمرار حکومت جمهوری اسلامی، مردم ایران به سمت یک شرایط اجتماعی کاملا جدید و نامطلوب پیش میروند. این شرایط همان تضعیف طبقهی متوسط است که خواست اصلی حاکمان و ثروتاندوزان متکی به سیستم مافیایی مسلط بر ایران است. اینان میخواهند ایران دارای دو طبقه اصلی مطرح شود؛ ثروتمندان و فقیران. در میان این دو طبقهی بزرگ آن طبقهای که ناچیز و ناتوان میگردد طبقهی متوسط است.
اگر به سالهای گذشته نگاه کنیم میبینیم که طبقهی متوسط ایران، همانند دیگر کشورهای جهان عمل کرده است اما بدلیل استبداد دینی و سرکوب نتوانسته است به دستاوردهای سزاوار برسد. طبقهی متوسط ایران نیز طبقهای است که، خوشبختی را در ثروت نمیبیند و همتای «اروپایی» خودش را خوشبختترین انسان جهان امروز میداند. این طبقه میداند برای تحصیل فرزندش چهها کشیده است. و باز حاضر است بکشد زیرا به جایگاه «علم و دانش» باور دارد. این طبقه دارای پایگاه ارزشهای خودش است و با دو طبقهی دیگر همیشه جدال بر سر قدرت سیاسی دارد. نمیخواهد «عدم شناخت» طبقهی فقیر منجر به پیروزی پوپولیسم و «ارزشستیزی» شود. از آنسو خواهان نحیف کردن چهره و روش «تبعیضگرایانه» طبقهی ثروتمند در جامعه است.
در ایران پس از انقلاب، حرکات اجتماعی و مدنی و تبلیغات بسیار گستردهای را از سوی این طبقه شاهد بودهایم. این گستردگی در طول دو دههی اخیر در تاریخ ما نظیر و همتا نداشته است. خواسته است خود را با ارزشهای جهانی و مدرن همسو و همراه سازد و تلاش بسیاری میكند. تلاشی واقعبینانه و راستین برای کشت فرهنگی غنیتر که ایران نیازمند آن است. از حمایت از سگهای خیابانی بگیریم تا نحوه برخورد با اشرار، از حمایتهای مردمی با تاسیس سازمانهای خیریه و کمکرسانی بگیریم تا دخالت در برخوردهای مامورین نظم خیابانی با قربانیان، همهی اینها از یک بیداری ویژه نشان دارند. اما متاسفانه این طبقه با یکی از متحجرترین و شاید متحجرترین حکومت تاریخ ایران روبرو است. حکومتی که خود را با ارعاب، خشونت و انکار قوانین رویینتن نگاه میدارد ابدا نگذاشته است که اینگونهها در ایران انتشار یابند و رسانهها و همهی ابزار خبررسانی و تبلیغ را به روی این دسته فعالیتهای مردم شریف ایران بسته است.
در ایران، بر خلاف آنچه که شایع است، اکثر ایرانی ها دچار تجملگرایی و تظاهر نشدهاند. اتفاقا دردها و رنجها و پرسشهای بزرگی که در برابر جوانان طبقهی متوسط قرار گرفت، این عمق اندیشه را نطفه بخشید که کیمیای خوشبختی ملت ما کجاست و کمبودهایمان برای ساختن این کیمیا چیستند. نگاه تیز انتقاد به اصول باورهای دینی، نزدیکی و الفت با معنویت و علوم انسانی غرب و دیدن خود در جایگاه انسانی در مجموعهای «دهکده جهانی» از دلایل بارز براین این ادعا هستند که نسل اکثریت آینده ایران نسلی سکولار و تبعیضستیز است. ولی بحران هویت و آیندهی خاکستری که به عمد بر سر راه جوانان ما خندق شده است، کم اثر نبوده است.
خوشبختانه، چه در طول سالهای گذشته و چه اکنون، تمام مبارزات فعلی ایران را هنوز طبقهی متوسط دارد دامن میزند. در ایران دیگر مبارزات مدنی از آن «دانشجویان» نیست و چه خوب است که اینطور نیست. زیرا طیفی فراگیرتر از طیف دانشجو و ایدئولوگها مشکلات را از آن خود میبیند و مبارزه میكند. طبقهی متوسط ایران، نمیخواهد طبقهی فقیر و عاصی سر به شورش بردارد. طبقهی متوسط ایرانی بیشترین تلاش خود را میکند که ایران را از مشکلات آنارشیستی و هرج ومرج دور نگاه دارد. هنوز باور به «مطالبات» دارد هرچند که دیگر اصلاحطلبان و «روشفکرنما»ها پشتاش را خالی کردهاند. خوب هم میداند چه چیزهایی را از او گرفتهاند که حق مسلماش بوده است. اگر خوب دقت کنیم در اعتصابات اخیر، ترجیح زیادی وجود دارد که همگام با کارگران و زحمتکشان كشور حرکتهای اعتراضی روی دهند. چرا که یکی از اهداف این همسویی، سازماندهی اعتراضات طبقهی «فقیر» است. بیشک حضور در میان دینامیسم مبارزات این طبقه بهترین دستاویز همهی کسانی است که میخواهند ایران با بلایای کمتری دوران گذار از جمهوریاسلامی در نوردد.
این طبقه بطور فاحش تفاوت خود را با همسنخش در زمان انقلاب اسلامی را به تماشا گذاشته است. اگر آنزمان این طبقه در خودش بود با خودش سرگرم بود و یکباره با دیدن عوام حامی خمینی، در کنار دهل وسنجهای نهضت «حسینی» دوشادوش دیگران انقلاب را ثمر بخشید، امروز اما، حتی موجبات انتقاد و گاهی خشم «اپوزیسیون» را هم فراهم کرده است. زیرا امروز بسیار محتاط است و از همهی روشهای رادیکال دوری گزیده و میخواهد «گذار» را در دست داشته باشد. همینجا تفاوت سنخیتی این طبقه با اصلاحطلبان آشکار میشود. پس، اینجا این نکته نباید اشتباه برداشت شود؛ که این طبقهی متوسط مبارز ابدا سنخیتی با «اصلاحطلبان» ندارد زیرا باوری به بقای خودش در استمرار حکومت مذهبی و غیرسکولار نمیبیند. میداند بقای حکومت آیتالله ها و سپاهیان انقلابی به مصداق نابودی همهی ارزشهای مدرنیته و رفاه عمومی است. و امروز که فریادِ پایان ماجرای «اعتماد و باور» به اصلاحطلبان را سر میدهد، دقیقا دارد خود را، از ادامهی این مسیر اجباری دو دههی گذشته، مبرا میسازد.
مشکلات این طبقه در آیندهی نزدیک
جمهوری اسلامی با «دشمنی» همتاکتیک خودش روبرو شده است. دشمنی که میگوید «قصد سرنگونیات را ندارم» اما دارد. میگوید عملیات نظامی نمیکنم اما تحملاش برای قبول ماجراجوییهای جمهوری اسلامی از همهی دولتهای آمریکا در چهل سال گذشته کمتر است. میگوید حاضر به مذاکره هستم، منتظر مذاکره هستم ولی تقریبا همهی درهای مذاکره را بسته است. این پروسه به نجات جمهوریاسلامی نخواهد انجامید.
از آنسو، آنچه در اهواز و مرز پاکستان روی داد ادامه خواهد یافت. جمهوری اسلامی آنقدر به سنیها و اقوام و مردمان مرزنشین و استانهای مرزی کشور ظلم و جنایت رانده است که جدا حکایت هزاران برگه تاریخ خواهد شد. این حکومت بی تدبیر، در حالیکه تمام مرزهای کشور بغیر از مرزهای شمالی دارای پتانسیل قاچاق اسلحه و کالا بودهاند، تمام این سالها را بر تبعیض تکیه کرد، و گویی از آن لذت میبرد، جان و شرف مردمان ایران را با رفتار و سخن خود آزرد و دستاش را به خونشان آلود. اینک هر چند ده جوانی که سلاح بدست آوردند و سازماندهی داشته باشند تشنه به خون سپاهیان و نیروهای نظامی جمهوری اسلامی شورش خواهند کرد.
نکتهی مهم اینجاست که امروز مردم میدانند مقصر اصلی کیست. اکنون زمان قبل از انقلاب نیست که هر کس علیه حکومت بشورد را «خرابکار» و «خائن» نامید. زیرا صدای دادخواهی و فریاد این مردم را سالهاست همه شنیدهاند. ولی با اینکه میدانیم جمهوریاسلامی مادر فتنههاست، این، همهی داستان را بازنمیگوید. روی دیگر این ماجراها طمع کشورهای همسایه هم است. بیشک در پاکستان، افغانستان، عراق، عربستان و ترکیه گروههای مسلحی با پشتوانه مادی و ایدئولوژیکی تمایل دارند که علیه ایران بزرگ دست بکار شوند. امروز میفهمیم تنها سپاه قدس نیست که میتواند شبح جنگ و نیستی را به کشورهای منطقه ببرد.
جمهوریاسلامی نیز از اینگونهها تا مدتی استقبال خواهد کرد. زیرا میخواهد به مردم بگوید من اگر ضعیف شوم چهارگوشهی کشور شورش و نا آرامی خواهد شد. در عمل چنین اتفاقی نیز تا مدتی خواهد افتاد. اما با اینهمه هیچکدام از این نیروهای متهاجم در قد و قوارهی نیروی نظامی جمهوری اسلامی نیستند و کنترل و سرکوب آنها برای رژیم امر ناشدنی و پیچیدهای نیست.
مشکل اینجاست که مجموعهی این شرایط میتواند موجب بهم ریزی نظم مبارزهی طبقهی متوسط ایران شود. زیرا آشوب، برای مردم با تحریک «احساسات» همراه هست و هیجان در برابر اقدامات اشتباه را مهیا میسازد. این هیجان را تنها از سوی داخل کشوریها نباید منتظر بود. تجربه نشان میدهد که بسیاری از خارج كشوریها نیز تا امری متفاوت با انتظاراتشان روی دهد، آنوقت زمین و آسمان را با دو مقاله و چند کامنت بهم میِدوزند. در حالیکه، ندیدن گرداب چهلساله از عرشهی بلند تاریخ چند هزار ساله، نگرشی دقیق نیست. زدن برچسبهای گوناگون به شرایط موقت گذار در ایران افتخاری برای مانیفستهای ایدئولوژیهایمان نخواهد شد. باید شکیبا و دقیق شرایط ایران را دنبال کنیم. و هر آنچه می نویسیم و میگوییم در راستای حمایت ما از مبارزات منظم و مدنی مردم ایران باشد.
تحلیل/نقطه
۲۳ اکتبر ۲۰۱۸