کم نیستند روزنامهنگاران و کنشگران سیاسی برونمرز که این دهههای کوچ اجباری را در افشا، نقد و ایجاد نظم مبارزه علیه رژیم جمهوری اسلامی، بی وقفه و ارزشمندانه تلاش کردهاند. از همهی آنها سپاسگزار باید بود و تاریخ ایران آینده شاهد و گواه این جهدست. اینان به پیشروانی میمانند که در غربت و تنهایی، خودآرایانه به آرایش اندیشهی سیاسی مردم ما همت گماردهاند. یک تنه، هنوز دورتر از آن یگانگی ناامید نگشتهاند:
سحر که جوهر شمشیر ناله فاش کنم
چو مهر یک تنه با عالمی تلاش کنم.
طالب آملی
اما از آنجاییکه مردم ما، سیاستمداران راستین ما و کنشگران سیاسی ما نتوانستهاند در فضای «وطنی آزاد» و با تابش طلیعههای امید نتایج کار خود را ببینند، اسلوبهای کارشان و ساختار سخن و رفتارشان از متداولهای جهان مدرن گاهی دور افتاده و پایشان میلغزد. این لغزش از اهل قلم و روزنامهنگار کمتر رواست. زیرا اینان کار پیگیر و شکیبایی خود را برای توسعهی قدرت مردم میخواهند. باید بخواهند. یکی از پیامدهای ناخواستهی کاستی کار روزنامهنگاران و نویسندگان این است که واژگان گفتمانها (دیسکورس) و بافت بیان مسائل بسیاری اوقات دچار روزمرگی و استمراری می شود که شنونده را کسل مینماید. گاهی فراموش میشود که در میدان «دیپلماسی» قلم میزنیم و میگوییم.
روزرگاریست که از یادمان رفته هیچ چیز مهمتر از آزادی ایران از تشیع سیاه آخوندی نیست. ورود اصلاحطلبان به میان مبارزان برونمرز، نمایندگان اسلام رحمانی، زیباپردازیهای تحولخواهان و رودربایستیها با باورهای مذهبی خود و نزدیکان و ارادت به سواران بر ثروت نفت از عوامل بسیار مهمی بودند و هستند که زبان ما را گفتن حقایق بازداشتهاند. در برنامه «افق نو» از صدای آمریکا، این حقیقت ستبر و غیرقابل انکار به زبانی بسیار دیپلماتیک، روان و آسان بیان میشود. از شنیدن آن شما نیز لذت ببرید و مصممتر برای نجات کشور ادامه دهیم.
تحلیل/نقطه
۲۴ نوامبر ۲۰۱۸