حقیقت اصلی در پس این شرایط، در خود ایران نهفته است و نباید این دلایل را در شرایط عراق جستجو کرد. پس از اعلام مواضع دونالد ترامپ علیه ایران و شکست برجام و سخن از تحریمها، شرایط عراق رو به دگرگونی رفت. عراق نشان داد که منتظر بیرون آمدن از زیر نفوذ و تحکم ایران بوده اما این امکان را هرگز نمییافته است.
اخباری که از چشم نباید دور بماند
به نوشتهی سایت خبری دیلی تلگراف، جمهوری اسلامی از انتقادهایی که از سوی سیاستمداران و شخصیتهای عراقی در نقد و نفی سیاستهای ایران دارد رایج میشود بسیار خشمگین است و برای همین سپاه قدس به فرماندهی قاسم سلیمانی قصد دارد گروههای ضربت و ترور شخصیتها را راهی عراق نماید.
به گفتهی منابع ناشناس سرویسهای اطلاعاتی انگلستان گاردهای ویژه جمهوری اسلامی راهی عراق شدهاند تا به ترور افراد دست بزنند. به گفتهی این سرویسهای اطلاعاتی قاسم سلیمانی فرماندهی این نیروهای تربیت شده را بعهده دارد و از بهار سال جاری و پس از انتخابات عراق برای این ترورها برنامهریزی کرده است. این سرویسهای اطلاعاتی وابسته به نیروهای نظامی انگلستان، که کار آموزش نیروهای نظامی عراق را بعهده دارند، هستند.
ایران علیرغم تلاشهای دو دهه امسال نتوانست در انتخابات عراق برندهی اصلی باشد و طیف مخالفان سیاستهای نفوذی ایران در عراق از محبوبیت بیشتری برخوردار بودند. اکنون با تغییر شرایط سیاسی درون عراق صدای مخالفان ایران بلندتر شده است و ایران تحمل شنیدن این انتقادهای تند را ندارد و خواهان خفهکردن این صداهاست.
ترور شوقی الحداد که از یاران مقتدی صدر بود را میتوان شروعی برای این ترورهای سازماندهی شده از سوی ایران دانست. مقتدی صدر سالها با برخورداری از حمایتهای سنگین مالی ایران از متحدان ایران بود اما اینک بطور علنی از سیاستهای ایران دور شده است.
ایران به کجا میرود
روزنامهی دیلی تلگراف این خبر را در اواخر ماه نوامبر منتشر کرده است و احتمالا با این اقدام میخواهد یکسری احتمالات را برای بروز ناآرامیهای سیاسی در عراق پس از ناآرامیها در ایران به روی میز آورد. اما حقیقت اصلی در پس این شرایط، در خود ایران نهفته است و نباید این دلایل در شرایط عراق جستجو کرد. این عراق نیست که متحول میشود زیرا متحول بوده است. این ایران است که سالهاست با برگ بازنده بازی کرده است. پس از اعلام مواضع دونالد ترامپ علیه ایران و شکست برجام و سخن از تحریمها، شرایط عراق رو به دگرگونی رفت. عراق نشان داد که منتظر بیرون آمدن از زیر نفوذ و تحکم ایران بوده اما این امکان را هرگز نمییافته است. با ضعیف شدن ایران در منطقه حتی شاهد نزدیکی مقتدی صدر شیعی به عربستان بودیم. این واقعیتی انکارناپذیر است که با وجود اینکه ایران سالهاست از زمان وقایع ۱۱ سپتامبر و پس از حملهی نیروهای آمریکا به عراق، خود را ولینعمت این کشور دانسته و با تکیه به روابط خود با شیعیان عراق بطور فعال و با سرمایهگذاریهای سنگین در امور سیاسی و عمران عراق نقش تعیین كننده داشته است، اما دولتها و نیروهای سیاسی کشورهای منطقه هرگز ایران را شریک و همپیمانی برای دراز مدت و قابل اعتماد نمیبینند. تلاش ایران برای نگاه داشتن شیعیان این کشور در کنار استراتژیهای ایران و همینطور کنترل روابط عراق با کشورهای همسایه همچنان ایران را در این کشور فعال نگاه میدارد ولی بدون شک شاهد باخت مداوام سرمایهگذاریهای ایران خواهیم بود.
زشتترین و سیاهترین سیاست جمهوری اسلامی نیز اجبار این استراتژیهای خانمانسوز به ملت ایران است و در تاریخ از آن سخن خواهد رفت؛ اینکه آیتاللهها و انقلابیون برای خود خیال خام پروراندند که میتوانند شیعیان کشورهای مسلمان را تابعی از سیاستهای هژمونیخواه روحالله خمینی بگردانند. این استراتژی باتلاقی برای سرمایهها و آبروی سیاسی ملت ایران شد. شرطبندی روی اسبهای مریض و خسته که نمیتوانستند بدون کمک ایران قدمی بردارند. این مشکل از کمبود ثروت و ساز و کارهای مالی و نظامی نبود، بلکه عمیقتر از این حرف هاست.
ملایان نادان جمهوری اسلامی گمان کردند با تبلیغات و رشوه و ارعاب مخالفان و سنیهای منطقه میتوانند حرکتی سوار با بالهای «باور»های مردم کشورهای همسایه را داشته باشند. این کمال سطحی بودن و بی تجربگی سیاسی ملایان و امام راحلشان را گواهی میدهد. اینگونه فکر کردند:
الف) ما با نفوذ و حمایت از سیاستمداران شیعی عراق، نگاه انقلابی و ضد سنی و ضد آلسعودی خود را در عراق به زمین مینشانیم.
ب) با ایجاد ناآرامی در مردم عراق شک میآفرینیم و با به قدرت رسیدن شیعیان متحد با ما، آرامش را باز میگردانیم تا ادامهی سیاستهای ما بیمه شود.
پ) تبلیغ آیین شیعه و به کنار راندن ظواهر سنیها در کنار رفاهی که با پول ما گسترش مییابد، ما را در چشمها خواهد درخشاند و سپس عوام سنی نیز با ما همساز می شوند.
ث) ایجاد لابیها، هیئتهای مذهبی شیعی، مدارس، بیمارستانها و عمران با نام جمهوریاسلامی و شیعه، ما را در عراق نفر اول سیاست خواهد کرد.
شاید اینگونه اتحاد جماهیر شوروی عمل کرد و تا چند دهه برنده هم بود. اما تفاوت بزرگی بین ساختار زیرین و ساختارهای ثانوی کار شوروی با جمهوری اسلامی وجود داشت. شوروی سوار بر یک ایدئولوژی امیدبخش و نو حرکت میکرد. و مشکلی ویژه با باورها و فرهنگ کشورهای شرق اروپا نداشت. خواهان ایجاد یک اتحاد بزرگ علیه امپریالیست در کشورهای متمدن و با فرهنگهای غنی اروپایی بود.
در حالیکه جادهی حرکت جمهوری اسلامی سنگفرشی از اعتقادات و خرافات دینی قدیمی و متحجر داشت. قرار بود میلیونها مسلمان سنی را پس بزنند تا سیانت مسلمانان شیعی را بر سر آنها با پول و ارعاب رایج نمایند. و سپس امیرالمومنین این بسط سیاسی هم بشود کسی مثل علی خامنهای! گویی سنیها از تعصب و باورهای شلتری نسبت به شیعهها برخوردارند و براحتی آماده دست كشیدن از اعتقادات دینی خود هستند! نفس اندیشه و فسلفهی سیستماتیک شیعی در جهان اسلام منفور و دورافتاده است. اینکه فکر کنیم شیعیان میتوانند با تکیه بر پول نفت ایران و عراق ایدئولوژی شیعه را در جهان میلیاردی مسلمانان گسترش دهند، کاملا راهبردی ناشدنی است.
امروز این واقعیت و شکست را خامنهای خوب فهمیده است اما سالها دروغها و تصویرپردازیها دیوانهگان و ماجراجویان سپاه پاسداران چون سلیمانی، دهان او را در لای عبای امید شیرین نگاه داشته بود. امروز طعم تلخ شکست از هر طرف میرسد. نه برادران روسی، نه اخوت مقتدیصدر و نه فقر شیعیان عراق نمی توانند این ساختار متحجر و مالیخولیایی ملایان ایران را سر پا نگاه دارند. اما اقتضای طبیعت ملایان این است که تا آخرین ساعات جدال باخته نیز به همان یار همیشگی خود، «ارعاب»، متوسل شوند.
تحلیل/نقطه
۱ دسامبر ۲۰۱۸