نگاهی به بازتاب مصاحبهی اخیر شاهزاده رضا پهلوی و اظهارات وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی
اینکه علوی گفته است که در طول دو سال گذشته ۶۴ همایش در جهت آرایش مبارزه بر ضد جمهوری اسلامی برگزار شده است بسیار خبر خوبی بود. اگر اینطور باشد هیچ کس بهتر از امنیتیهای رژیم جمهوری اسلامی نمیداند که چقدر دشمن مصمم «ایرانی» دارند.
آنچه که در شکل و قالب بازتاب از مصاحبهی رضا پهلوی دیده شد مثل هرگونه نگاه ناقد سیاسی دارای درباره او همچنان دارای دو سویه بود> ۱) یک سری مسائل بارها گفته شده و برای مخاطب، آشنا بود و ۲) بخشی هم بازشکافی نگاههای تازه به این مصاحبه بود.
مسائل تکراری که مدام دور و بر رفتار و نگاههای سیاسی رضا پهلوی دور میزنند محدود هستند. ۱ اینها عبارتند از «همسنخیتی» با سلطنت طلبان و پادشاهی خواهان، «طرفدارانی» که زشتگو هستند و با زبان توهین با «مخالفان» شاهزاده برخورد میکنند، نبود «شفافیت» و صراحتی که مخالفان و منتقدین شاهزاده از او انتظار دارند. این مقولهها سالهاست به گوش میرسند. رضا پهلوی خود بی شک بهتر از هر کسی میداند چگونه باید بگوید و رفتار نماید، اما بخشی از این انتظارات از حوزهی اختیارات و توان او خارج است. مثلا، چگونه میتوان جلوی دهان «طرفداران» بی ادب را در رسانهها مجازی گرفت. اینکه او، آنچه را و آنگونه که دیگری میخواهد، بگوید نیز خلاف روش و سبک کنشگری سیاسی است. سلطنتطلبان نیز باید خود سیاقشان را دگرگون کنند، که امروز کسی از کسی حرفشنوی ندارد.
حقیقتاش را بگوییم، نوع معامله سیاسیی که در خارج از کشور با شاهزاده میشود با دیگران فرق دارد. گویی همه میتوانند اشتباهات خود و دیگران را ببخشند اما وقتی سخن از خانواده پهلوی میشود همیشه باید همان حرفهای تکراری و گلایههای قدیمی را شنید. تجربه نشان میدهد بخش زیادی از نسل جوان ایران با این کینههای کهنه همخوانی ندارند. زیرا تناقضها و خطاهای دیگران را هم میبینند. کار گاهی تا آنجا دور از تعقل و وجدان است که حتی خائنین و سیاهکاران حکومت ایران را میتوانند ببخشند و با آنها دوست و رفیق گردند اما کوچکترین بهانه از خانواده پهلوی را نمک بر زخمهای کهن میسازند.
اما، اینبار پهلوی چیزهایی گفت که تامل برانگیز بود و عکسالعملهای فوری، حساب نشده و حساب شدهی کاربران رسانهها و شخصیتهای سیاسی گواه بر این مسئله است. تمام این تازهها در دیالوگی تلویحی و یا پیشگامی برای دیالوگی با کاخ سفید بود. آنچه تا امروز در نقد و بررسیهای پیرامون این مصاحبه دیده میشود و مورد توجه بوده است نخست مسئلهی ضبط اموال و داراییهای جمهوری اسلامی است و اینکه این داراییها در اختیار اپوزیسیون خارج از کشور قرار بگیرد. دیگری مسئله اشاره به تناقضهای آشکار در «استراتژی»های غرب و کاخ سفید دیروز و امروز (اوباما و ترامپ)در قبال جمهوری اسلامی بود و سرانجام اینکه رفتار رسانههای غربی و بویژه دولتی چون «صدای آمریکا» و «بیبیسی» نشان از نفوذ افراد جمهوری اسلامی در این رسانهها دارد. اشارهای نیز به این مسئله بود که فروپاشی جمهوری اسلامی نیاز به کمک دولتهای خارجی دارد.
مبارزه سیاسی با اهداف مشخص
نگاهها و بازتابها به مسئله پیشنهاد شده برای داراییهای جمهوری اسلامی بیشتر با پرسشهای دوپهلو و تصویرسازیهای نیشدار همراه بود. وسعت و حجم داراییهای آقازادهها و ژنهای مرغوب حکومتی، در خارج از کشور از حد و تصور خارج است. حتی شنیدن اینکه دولت «قلدر» آمریکا بخواهد دست بر این داراییها بگذارد و بخشی از آن به جیب منافع مردم (محروم) کشور باز گردد برای آقازادهها کابوس است. متاسفانه توجه بسیاری به شصت و اندی میلیون دلاری که در سال ۵۷ توسط شاه از ایران خارج شد و امروز در اختیار خانواده اوست بسیار بیشتر بود تا به این مهم که اگر کانادا و آمریکا در چهارچوب قوانین مبارزه با تروریسم و لابیگرهای رژیم جمهوری اسلامی بتوانند این ثروت عظیم را ( نه ۶۰ میلیون دلار) کنترل نماید و از آن ملت ما بداند، کار سختی نیست. همانگونه که سالها قبل از برجام داراییهای ایران را بلوکه نگاه داشته بودند. این انگشت گذاشتن روی ثروتهای باد آوردهی آقازادهها موجی از دشمنیهای جدید با رضا پهلوی را آغاز میکند. زیرا نفوذ لابیهای جمهوری اسلامی در آمریکا کم نیست. وحشت از تقلیل منافع بیکران مادی، حسابدهی و از دست دادن مافیای اقتصادی چیره بر ایران بیشک برای میلیون ایرانیها کابوس است.
از سویی، امروز، سال ۲۰۱۸ میلادی، مبارزه سیاسی برای براندازی حکومتی چون جمهوری اسلامی، تنها رضایت به شوی تلویزیونی سرگرمکننده، گفتگوهای اقتصادی و روشنفکرانه پشت تلویزیونها، روشنگریهای تاریخی نیست. آنچه نداریم، سرمایه و پول برای سازماندهی این مبارزه، ابدا کم اهمیت نیستند. ما با وجود اینکه به اَنگهایی جمهوری اسلامی و دزدان لابیهایش نباید پشیزی بها بدهیم و باید بر سر ارزشهای خود پایبند بمانیم، اما این هم نمی شود که بدون کمک دول غربی و خلاصه با جیب و دست خالی همچون چهل سال گذشته قرار ببندیم حکومتی حاکم بر لولههای نفت و گاز و آبها و خاک کشور بزرگ ایران را براندازیم. گاهی انسان متحیر میماند که وظیفهی تاریخی ما در برابر این رژیم چیست؟ گاهی آدمی از طرفداران «ولی فقیه، انقلاب و اسلامیست»ها در عجب نمیماند و بلکه از اهداف و پایگان تقدمهای آنهاییکه از مبارزه با این قهقرای سیاه مینالند در شگفتی غرق میشود!
به هر روی مطالبی که از سوی رضا پهلوی بیان شد، حکایت از یک فاز جدید داشت که شاید هرگز هم تحقق نباید اما از آنجاییکه هر گفتهای در زمان خود خریدار مییابد این تاکید دوباره و گویش جدید از مسائل بی فایده نیست. او قدمی تازه برداشت و با صراحت بیشتری با کاخ سفید سخن گفت.
او میداند و ما نمیدانیم
در ایران به سیاق رایج علی خامنهای هر امری را به گردن یک دشمن میاندازند. این دشمن بالقوه بد و خبیث است و جمهوری اسلامی پاک و خوب را نشانه گرفته است. گاهی آنچنان شبح این دشمن را بزرگ جلوه میدهند که خودشان هم شک برشان میدارد و در توهم «دشمن دشمن» دنبال دشمن میگردند. رفتار امنیتیهای رژیم با فعالین محیط زیست در سال اخیر تصویر کاملی از این توهم خانهزاد بود. اما این دشمن یا دشمنها یک چیز را نمیتوانند به گردن بگیرند. آن، نوع شکایه و اعترافات حاکمان جمهوری اسلامی به مشکلات و کمبودها هست. دلیلاش هم این است که حجم و انباشت مشکلات آنچنان زیاد است که نمیتوان آنرا پنهان ساخت و یا به گردن دشمن انداخت. بسیار میبینیم که سران و امرای رژیم در افشای این مشکلات و دلنگرانیها از هم پیشی نیز میگیرند و بلافاصله توبیخ میشوند که چرا ناگفتنیها را میگویند. آن نگرانی که اردوی قدرت نظام را در بر گرفته است و میخواهند دلایل آنرا به بیرون ارجاع دهند، در اصل از درون خود اردو ناشی میشود.
در مدت کوتاهی با آشفتگی زیادی از سوی رژیم روبرو بودهایم. جابجاییها در مسند های مهم، اینکه وزیر اطلاعات اقرار میكند روزانه دارند «تروریست« دستگیر میکنند، مرگ سران سپاه، گستردگی دستگیریها، افشای تخلفات اقتصادی و اجرای احکام عاجل و بیاساس، پرت و پلاهایی که رهبری یکی دوهفتهای نشر داد و سپس ساکتاش کردند. اینها از بهمریختگی یک سیستم بقول خودشان «قدر و مستحکم» میگوید.
اینکه وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی دو روز پس از این مصاحبه، زنگی را به صدا درآورد و بگوید باید نگران بود، بدین معناست که او از مسائلی خبر دارد. به هر حال او وزیر مخفیترین اخبار نگفتنی و نشنیدنی مربوط به ایران است. اینکه چرا این نگرانی را مطرح ساخت و اینگونه گفته است را باید باز جزوی از همان سیاستهای ارعاب و پیشزمینههای سرکوب دانست، اما اعتراف به این مسئله از حجم نگرانی رژیم نیز میگوید. امیدواریم که اینگونه باشد و بزودی از سوی نخبگان و سازمانهای برونمرز اخبار شیرین همسویی و همگامی را بشنویم. ولی گذشته از این امید نیز، شرایط، هر روز به ضرر حاکمان ایران پیش میرود. با اینکه، به ظاهر از پس تحریمها بر آمدهاند و با دستگیری کارگران بیگناه کشور چادر خفقان را محکم نگاه داشتهاند، اما نشان نگرانی از هرطرف برای رژیم ایران وجود دارد. اینکه علوی گفته است که در طول دو سال گذشته ۶۴ همایش در جهت آرایش مبارزه بر ضد جمهوری اسلامی برگزار شده است بسیار خبر خوبی بود. اگر اینطور باشد هیچ کس بهتر از امنیتیهای رژیم جمهوری اسلامی نمیداند که چقدر دشمن مصمم «ایرانی» دارند. آری، جمهوری اسلامی بزرگترین و سختجانترین دشمناش ایرانیان وطندوست هستند که در داخل و خارج به اتحاد نزدیکتر می شوند.
از این رو، اقدامات و مواضع جدید از سوی شاهزاده رضا پهلوی را باید با خوشبینی دنبال کرد. همینطور هر صدای قاطع از سوی نیروهای موثر اپوزیسیون را باید مثبت نگریست. هیچکدام از اینها حتی ذرهای در مقیاس با جمهوری اسلامی برای ایران ضرر ندارند و بلکه بسیار هم سودمندند. خطر در ادامهی بقای این رژیم است.
تحلیل/نقطه
۲۱ دسامبر ۲۰۱۸
۱- سایت نقطه هم بطور اتفاقی، ساعاتی قبل، همزمان با این مصاحبه، تحلیلی را از نگاه مردم امروز ایران به دوران حکومت پهلویها داشت و برخوردها با محتوی مصاحبهی رضا پهلوی تاییدی بر این بود که هنوز نیز نوری از این فانوس برمیخیزد.