در هفتههای اخیر شاهد تمرکز «کارشناسان ایرانی» و غیر ایرانی بر حول این مسئله که آیا آمریکا به ایران حمله نظامی خواهد کرد یا نه بودهایم. نظرات دو گونه هستند؛ عدهای حتی آمریکا را دارای توان نظامی برای حمله نمیبینند و در مقالات و گفتههای خود به این چرایی اشاره کردهاند و عدهای بر این باورند که حملات نظامی اآمریکا علیه ایران بطور جدی در کاخ سفید در حال بررسی است. روزنامهی وال استریت ژورنال مینویسد که آمریکا طرحهای گوناگونی را برای حمله به ایران بررسی میكند. جان بولتون که با سفر خود به خاورمیانه گمانهزنیهایی را در این مورد برانگیخت اینک در سکوتی عجیب موضع گزیده است. او اغلب براحتی مواضع و افکار خود را بیان میکند. اینکه مایک پمپئو نیز برای یافتن همفکرانی در خاورمیانه علیه ایران تلاش میکند نیز شبههها را برای امکان گزینههای نظامی علیه ایران دامن میزند.
این ژورنال اشاره میكند که ۴ سال پیش بولتون خواهان بمباران ایران شده بود و اینکه او اکنون طراح اصلی برخوردهای آمریکا با ایران است احتمال درگیری نظامی را بالا میبرد. در کنار این دیدگاه وال استریت ژورنال، شایان توجه است که با ورود جان بولتون در ماه آپریل سال قبل به کاخ سفید و در جایگاه مشاور امنیتی ترامپ، هرچند یکماه بعد آمریکا از برجام کناره گیری کرد، اما بولتون لحن خود را تغییر داد و از استراتژی مجبور کردن ایران به بازنگری و تغییر در رفتار در خاورمیانه سخن گفت. اینک ترامپ از پنتاگون خواهان بررسی طرح حمله شده است. اما ترامپ نیز خواهان فروش سلاح است و افتخار رامکردن جمهوری اسلامی را برای خود بیشتر میخواهد تا جنگ.
با انفجاری که اخیرا در حیاط سفارت آمریکا در عراق روی داد، گویا تنش بین آمریکا و ایران فصل تازهای یافته است. ایران نیز گویی دچار شرایطی چون «الفتح» جنبش آزادیبخش فلسطین شده است. سالها اسراییلیها حق هرگونه اقدام نظامی را علیه فلسطینیها به خود دادهاند زیرا خواهان مرزهای امن و جلوگیری الفتح از رفتار تروریستی سازمان خود و سازمان حماس علیه اسراییلیان شدهاند. اکنون ایران نیز کشوری است که کنترل بر رفتار نیروهای امنیتی و نظامی خود ندارد و وجههی بینالمللی و سیاسی خود را در اندازههای یک سازمان چریکی پایین آورده است. با این تفاوت که الفتح خواهان نابودی اسراییل هم نیست. ترورها و اقدام به ترورها از سوی نیروهای ایرانی در ماههای اخیر در کشورهای دانمارک، هلند و فرانسه، موضعگیری تند اروپا را علیه ایران بدنبال داشت. اینک نیز خمپارهاندازیها در نقاط حساس که امنیت آمریکاییها را تهدید میکند بهانهی خوبی برای جنگافروزان ایران و آمریکا است.
آیا اسراییل ایران را محک می زند؟
به گفتهی مقامات اسراییل در روزهای اخیر سطح حملات ارتش اسراییل به نیروهای ایران در سوریه افزایش یافته است. و از شواهد و سکوت ایران اینگونه بر میآید که ایران در مقابل این حملات عکسالعمل مهمی نشان نمیدهد. به هر روی این واقعیت غیر قابل انکار است که ارتش اسراییل در رودرروییهای خود با نیروهای ایران و از جمله سپاه قدس (به رهبری قاسم سلیمانی) در سوریه بسی پر توانتر و راسختر عمل کرده است. این عملیات طولانی مدت و گستردهی ارتش اسراییل را میتوان نوعی ارزیابی از توان نظامی ایران و حزبالله لبنان علیه اسراییل دانست.
حملات سنگین موشکی آمریکا علیه نیروها و آشیانههای جنگندههای سوری در بهار سال ۲۰۱۷ بازتاب زیادی داشت. دونالد ترامپ موشکهای کروز بکار گرفته شده در این حمله را «هوشمند و زیبا» نامید. از این رو احتمالا اولین نوع برخورد نظامی آمریکا باید از این نوع باشد. به گفتهی وال استریت ژورنال پنتاگون پیشنهاد چنین حملهای را داده است.
صدای چکمههای مذاکرات
ترامپ دروغ می گوید! این تفسیر بسیاری از کارشناسان ایرانی از گفتهها و تاکیدهای دونالد ترامپ بر تمایل و تلاش ایران برای مذاکرات است. اما از آنسو روسها میگویند امکان «توافق ایران و آمریکا» بر سر اینکه نیروهای ایران چند صد کیلومتر از مرز اسراییل دور شوند و تحریمها تخفیف یابند، بی نتیجه مانده است. پس آیا روسها هم دروغ میگویند؟ اینکه ایران خواسته است با واسطه روسها وارد مذاکرات شود راست است و یا شایعات بی اساس است؟ واقعیت این است که ایران بدون شک خواهان سفت و سخت مذاکرات با آمریکا منتهی با واسطه است. دونالد ترامپ که علاقه به مذاکرات مستقیم و علنی با دشمنان آمریکا را دارد تاکید را بر مذاکرات خودش با حسن روحانی بنا کرده است.
ایران اما شرایط ورود به جنگ را ندارد. با اینکه جنون بخش بزرگی از سران سپاه، و همپاهای آمریکایی آنها در پنتاگون، میتواند شعلهی جنگ را بر افروزد، اما ایران در جنگ نیابتی خود با اسراییل، در مقابلهی با اعتراضات مردمی در داخل و در تجدید نظر در روابط با عراق، مدام سیگنال میفرستد که خواهان درگیری با آمریکا نیست. حقیقت این است که جمهوری اسلامی در پر تنشترین دوران حکومت خود روزهای تار و شبهای سیاهی را میگذراند. بغیر از پیروزی بشار اسد در جنگ داخلی سوریه ایران هیچ دستاورد بزرگی که بتواند به آن اتکا کند در حال حاضر در چنته ندارد. رهبری پیر و بیمار و دارای سیاستهای پر تناقض، سپاه پاسدارانی که روزانه علیه فساد مالی و اخلاقی آن در خود کشور سخن گفته میشود، اصلاحطلبانی که کاملا میدان را باختهاند و سپر بلای نیروهای مرتجع نظام نام گرفتهاند، دولت بدعهد و بیاعتبار حسن روحانی و مردمی که بسیار در تنگناهای مالی قرار دارند، اینها مجموعهی داراییها و پشتوانههای درونی و روحی ایران برای رویارویی نظامی با آمریکا هستند.
تحلیل/نقطه
۱۴ ژانویه ۲۰۱۹