همه محرومی از نجستن تست بی بری از گزاف رستن تست . اوحدی
آنقدر این چهل سال از اقتدار حکومت جمهوری اسلامی ایران شنیدیم که دیگر گوشمان جا ندارد. ای کاش قدرتی درخود ببینند و خواندن این «چند خط» را بربتابند. این چند دهه از هر دری که بتوانند این جماعت حاکم و آن چند میلیون طرفداربسیجیشان از قدرت و اقتدار خود گفتهاند. آیا ضعفی آشکار هم دارند که نتوانند با کتمان و سفسطه پنهان نمایند؟
لایههای «قدرت» جمهوری اسلامی
ما در اینجا فقط به اقتدار سیاستهای دراز مدت جمهوری اسلامی اشاره میکنیم. قرائن اقتدار اقتصادی و عمران و توسعه و کشورداریشان را ذکر نمیکنیم.
اقتدار حمله به سفارتخانهها: حمله به سفارت آمریکا، انگلستان و عربستان در ایران و برگزاری تظاهرات ترسناک در برابر دیگر سفارتخانهها
اقتدار جنگ نیابتی: حمایت از حزبالله لبنان، حمایت از شیعیان تندروی عراقی، حمایت از تروریستهای القاعده، حمایت از نیروهای سرکوببشار اسد در سوریه، حمایت از نیروهای حوثی و حمایت از قاچاقچیان مواد مخدر در ونزوئلا
اقتدار نظارت: بر انتخابات، بر نامزدهای انتخاباتی، بر صندوقهای رای، بر آراء مردم
اقتدار افزایش جمعیت: در طول چهل سال جمعیت ۳۵ میلیونی کشور را، با تقویت روحیه توکل در مردم، به هشتاد میلیون رساندهاند.
اقتدار اقتصادی: وابسته ماندن به پول نفت و استفادهی بهینه از پول نفت در تحکیم سیاست خارجی، سپردن امکانات رانتی فراوان به آقازادهها، ثروتمند کردن سران سپاه برای بینیازی آنها از دیگران، نیازمند نگاه داشتن اقشار مردم عادی به
اقتدار برگزاری تظاهرات سنگین: در حمایت از سیاستها و نطقهای ولی فقیه و استراتژیهای بیت رهبری همراه با عملیات جسورانهی آتش زدن پرچم این و آن، سوزاندن آدمکهای بسیار بزرگ روسای جمهور آمریکا، نخسوزیران اسراییل، خانواده سلطنتی عربستان و غیره
اقتدار برگزاری روز قدس در چهل نوبت: بدون وقفه و با دلگرمی و با فریادهای بلند آرزو و تهدید نابودی کشور اسراییل از روی زمین را سر دادهاند.
ضعف بزرگ جمهوی اسلامی و طرفداران این حکومت
اما، چهل سال است یک اقتدار را هر چه کردهاند نه بدست آوردهاند و نه جرات حتی تجربهاش را داشتهاند:
دادن حتی حق «یک» راهپیمایی به مخالفان خود برای جمهوری اسلامی به معنای فرو رفتن در کابوسی بیپایان است. این سیاست از سال دوم انقلاب به بعد بدون یک استثناء اجرا شده است. شاید جمهوری اسلامی این وضعیت را اوج قدرت نظام بدانند که وزارت معظمه کشور حتی یکبار هم اجازهی راهپیمایی در راستای نقد و مخالفت سیاستهای داخلی و یا خارجی نظام را صادر نکرده است.
رژیم جمهوری اسلامی که با معرفههای قدرت در بالا ابراز و حفظ میکند تنها دلیلی که برای عدم سازش با تظاهرات مخالفان بیان میدارد ایجاد آشفتگی و هرج و مرج است. دلیلی که همهی دیکتاتوری را از آن سخن میگویند و میترسند. به بیانی جمهوری اسلامی مخالفان خود را دارای فرهنگ «تظاهرات» نمیبیند. اما طرفداران خود را لایق صدها تظاهرات دیده است.
هرچند همه میدانیم جمهوری اسلامی از واقعیت دیگری که در پی تظاهرات مخالفان آشکار شود وحشت بزرگی دارد.
تحلیل/نقطه
۱۲ فوریه ۲۰۱۹