آیا اینک، ما با چنین کشوری، در سطح «بزرگیاش»، و بسیار مهمتر و خطرناکتر از ونزوئلا، با شرایط خطرناکی روبرو هستیم، یا نیستیم؟ آری هستیم. اکنون زمان آن رسیده است که باید جرات داشته باشیم که بفهمیم این بیهوده بزرگ بودن ما، ما را به اینجا کشانده است! که زیر فشار سختیها روزگار میگذرانیم. گویی کشور ما را مشتی «روستایی شهر ندیده» اداره کردهاند!
مایک پمپئو وزیر امور خارجهی آمریکا اشاره میكند که آمریکا آمادهی دخالت و اقدام در شرایط ونزوئلا است. به گزارش سی ان ان پمپئو تاکید کرده است که آنچه در راستای تقویت دموکراسی در ونزوئلا روی دهد مورد تایید کاخ سفید است. پمپئو در توئیت خود نوشته است که آنگاه که طرفداران گوایدو و مخالفان حکومت نیاز به کمک دارند با نیروهای سرکوب مادورو روبرو میشوند.
روز شنبه که در درگیریهای مردم با نیروهای حکومت در مرز برزیل دو نفر کشته شدند پیشبینی میشد که این درگیریها پیامدهایی داشته باشد. مادورو با ممنوع کردن ورود کمکهای انساندوستانه به برزیل موجب این درگیریهای شد و از تعداد دقیق کشته شدگان اطلاعی در دست نیست. طرفداران وی دو کامیون حامل کمکها را آتش زدند. از سوی دیگر مادورو با قطع روابط دیپلماتیک با کلمبیا نیز به بحرانهای فعلی کشورش دامن زده است. مادورو در برابر طرفداران خود در پایتخت بار دیگر بر ادامهی سیاستهایش و دفاع از وطن تا جان در بدن دارد تاکید کرد. او گوایدو را دلقک و عروسک آمریکاییها میداند.
فشار کاخ سفید به مادورو ادامه دارد و تا زمانیکه مردم ونزوئلا و گوایدو دست از مبارزه و تلاش برای سرنگونی مادورو بر ندارند ادامه خواهد داشت. اما اگر توافقی از سوی مادورو و گوایدو بدست آید، و یا اینکه اعتراضات مردمی کاهش یابد، آنگاه موضع آمریکا تغییر خواهد کرد.
دلگرمیها سرد میشوند
اگر به سوی ایران برویم و به شرایط ایران نگاهی بیافکنیم، چنانچه ابعاد و کمیتهای دو کشور ایران و ونزوئلا را بتوانیم از هم جدا سازیم، که باید اینکار را کرد؛ اما ایران نیز از آیندهای که این وقایع را از سر بگذارند دور نیست. ونزوئلا در مقایسه با ایران کشور کوچک است و دخالت در شرایط آن در نزدیکی مرزهای آمریکا کار سختی برای آمریکا نیست. شرایط ونزوئلا به سرعت از سوی اروپاییها نیز به موضع گیری آنها در برابر مادورو کشیده شد. ونزوئلا در سطح بینالمللی ابدا در قد و قوارهی ایران نیست و مشکل نیز نیافریده است. اما ایران هم در حد بزرگی خود، سابقهدار و با تاریخچهی چندین دهه دشمنی با «آمریکا» هویت یافته است .
تصاویر صفهای گوشت را قبلا در ایران دیده بودیم. اما هجوم مردم فقیر برای جدا کردن خوردنی از میان اضافهها و دورریختنیهای مغازهها و رستورانها در ایران قبلا دیده نشده بود. حقیقتاش بعنوان یک ایرانی، قبول چنین مرامی برای مردم کشور ما که همیشه با «سیلی صورت خود را سرخ نگه میدارند» بسیار سخت و باور نکردنی است. اما واقعیت است. دور است؟ که برای کشور ما هم کمکهای انساندوستانه بفرستند؟ یا اینکه واقعیت است؟ واقعیتی مثل همهی دیگر چهرههای زشت مملکت ما که بخشی از مردم، اصولگرایان و اصلاحطلبان آنها را سالها نادیده گرفتند.
امروز اینها واقعیتهای آتی کشوری است که خواسته و نخواسته به
- «انقلاب غیر قابل اجتناب!»،
- حمله به سفارت آمریکا و گرونگاگیری،
- دخالت در شرایط عراق،
- به درازا کشاندن جنگ فرساینده،
- دشمنی با آمریکا، آرزوی نابودی اسراییل از روی نقشهی کرهی زمین،
- آرزوی صدور انقلاب به کشورهای همسایه و تسلط بر خانهی مکه،
- ظلم و سرکوب فراوان به شهروندان خود و زنان مملکت،
- اعدامهای وحشیانهی جوانان طیفهای مخالف سیاسی نظام،
- دخالت در شرایط عراق پس از جنگ،
- صدور و تقویت اقدامات تروریستی کور مسلمانان افراطی سنی و شیعه،
- حمایت از تروریسم و همسازی مخفیانه با القاعده،
- دخالت در شرایط سوریه،
- دستیابی مخفیانه با هزینههای سنگین نجومی به سلاح اتمی،
- کشاندن جمعیت کشور از ۳۵ میلیون به مرز بیش از ۷۵ میلیون در طول چهل سال،
- اختلاف طبقاتی بیسابقه و بازگذاشتن دست طبقهی دلال و رانتخوار کشور،
- نابود کردن و استیصال بخش خصوصی اقتصاد کشور،
- تظاهرات خشن، آتش زدن پرچمها، لگد کردن پرچمها، سنگسارها، دار در وسط شهر و …
تن داده است!
آیا اینک، ما با چنین کشوری، در سطح «بزرگیاش»، و بسیار مهمتر و خطرناکتر از ونزوئلا، با شرایط خطرناکی روبرو هستیم، یا نیستیم؟ آری هستیم. اما باید جرات داشته باشیم که بفهمیم این بیهوده بزرگ بودن ما، ما را به اینجا کشانده است! که زیر فشار سختیها روزگار میگذرانیم. گویی کشور ما را مشتی «روستایی شهر ندیده» اداره کردهاند!
رفتن نازها و آمدن قهرها
پس ایران شاهد دوران بسیار سختی در سال ۹۸ خواهد بود. هر کسی در ایران دغدغه دارد. اما دغدغه اصلی کدام است؟ علی خامنهای از چهار رییس جمهور به بدترین شرایط در جهت آمال روانپریشانه و مرتجع خود سوء استفاده نمود. اولی را محروم از قدرت و در استخر خفه کرد، دومی را تدارکچی خود نمود، از سومی ملیجکی پررو ساخت و چهارمی را ذلیل و منفور مردم، با خود به گور خواهد برد. این پیرمرد ریش سفید یکی از جلادان تاریخ، بشار اسد را، قهرمان جهان عرب مینامد. ساعاتی پیش بلبل خوش سخن و میانهروی دولت روحانی، محمد جواد ظریف، استعفا کرد. مقابلهی قابل ستایش ورزشکاران کشور (هنرمندان و باقی یاد بگیرند) با مزخرفات وزیر مزدور، مرسوم خواهد شد. و سرانجام، گل کردن «غیرت» بعضی، پس از اینکه تلویزیون سراسری کشور بزرگ ایران، تمکین زن در برابر مشتهای شوهرش را توصیه مینماید! همهی اینها نشان از دریدهشدن پردهی تظاهر و خویشتنداری بین تندروها و بدلهای آنها است.
همهی اینها خبر از این دارد که دغدغه دارند: «قیام» در راه است. وقتی چهل سال دروغ و تحریف تحویل مردم کشورشان دادهاند، اکنون برایشان سخت است از مردم جواب بگیرند. موج استعفاها در راه است. «زیبا کلام» همچنان تا مدتی از عقلانیت ادامهی عمر رژیم خواهد گفت اما زبان قهریتری خواهد گزید. مقالات مشوش تئوریسینهای اصلاحطلبان نادر خواهد شد. اینور و آنور مرز، «فیزیکدانان» و «هنرمندان» هم نم نمک از میانهروی به براندازی میرسند. بزودی استعفاهای بیشتری را خواهیم دید. رفسنجانی که رفت و نشد اما احمدینژاد که کمر به نابودی این ملک بسته بود، رابین هود فقرا خواهد شد!!
همه قهری میشوند. زبان تند شماتت و پیشبینیهای ترسناک، آخرین سلاح همهی کسانی است که دو دهه ناظر بلعیده شدن کشور توسط سپاه پاسداران بودند: از محسن رضایی به قاسم سلیمانی رسیدیم. آن یکی «افتخار» دفاع مقدس را علمی بر دوش دارد و پاهایش میلرزد و این یکی گرگ صبحدم مه آلود در خاورمیانه شده است تا جلوی حملهی «گرگها» به مردم ایران را بگیرد.
نگاهها به سوی داخل کشیده خواهد شد. قلم طنز برخورد با جریانات کشور، در لای انگشتان به عقب کشیده شده، میماند. عجلهها در تحلیل از «ققنوس»ها کاهش خواهد یافت. «تجزیهطلبان» آتشی افکنده دور هم جمع میشوند و دستها را میسایند. مقالات «فرهنگی» کم و بیشتر سیاسی خواهند شد. «دشمن، رژیم جمهوری اسلامی است» را، با خم کردن گردنها و ورکشیدن لبها خواهیم پذیرفت.
هنوز بوی دود نه، که بوی تعفن نظام اما از همهجا به مشام میرسد. میلیونها انسان شریف خشمگین از حاشیهی شهرها در راهند. همه در خفا ساکت خواهیم شد. و یکباره، هیاهویمان بر میخیزد …
تحلیل/نقطه
۲۵ فوریه ۲۰۱۹