دیپلماسی دولت ترامپ برای شکست دادن جمهوری اسلامی ایران با مرور زمان پیچیدهتر میشود. ترامپ نخست در نطقهای پیشانتخاباتی عزم جزم خود را برای اینکه رژیم آیتاللهها را مرعوب و درمانده سازد بیان کرد. با خروج از برجام پردههای «نمایش» سیاسی او بالا رفت. جهان و ایران منتظر بازیگران این بازی جدید سیاسی ماندند. در زمان کوتاهی چند بازیگر جای خود را به بازیگران جدیدی دادند. اما مدتی نگذشت که افراد ثابت این تیم برای همه مشخص شدند. آنها بسیار صریح و بدون مهابا نظام و رهبر جمهوری اسلامی را با توئیتها و نطقهای خود به چالش کشیدند. تاکنون، هرگز آنچه که از سوی مایک پمپئو و جان بولتون در برخوردهای کلامی با ایران اظهار شده است در تاریخ آمریکا سابقه نداشته است. مایک پمپئو هفتگی سر به سر سیاستمداران و حاکمان ایران میگذارد و ابدا هم تسامح در کلامش نیست. او فعلا در حکم توپخانهی تبلیغاتی آمریکا در جنگ سیاسی ضد ایران کار میکند. خطوط اصلی استراتژیهای کوتاه مدت آمریکا را مایک پمپئو بیان میدارد. پمپئو به اقتضای سمت سیاسی خود در همجوشی با اروپاییان علیه ایران تلاش میکند.
جان بولتون کمتر از پمپئو سخن میگوید اما در پس این کارزار مدام برای حفظ و تداوم نگاه و پرسپکتیوهای سیاسیاش علیه ملایان در دههای گذشته تلاش میکند. او بیشتر تهدید میکند و میخواهد این را به ملایان و سپاه پاسداران القا کند که تهدیدهای او توخالی و بلوف نیستند. همینطور اروپا را نیز هدف میگیرد که از بروز رویدادهای سنگین در استراتژی آمریکا علیه ایران از هم اکنون اگر استقبال نمیکنند دستکم شوکه نشود.
نسبت به پمپئو و بولتون شخص دونالد ترامپ به نظر میرسد قصد دارد به عنوان کسی که سابقهی سیاسی کمتری از این دو نفر دارد، گزینهها یا «بده و بستان»های سیاسی خود را تا به زانو نشاندن علی خامنهای و رژیم ادامه دهد و کمتر طرفدار اتخاذ گزینههای نظامی و رادیکال است.
اما برایان هوک مسئول «گروه ویژه اقدام ایران» در وزارت خارجهیآمریکا این میان دارد چه میکند؟ اشارات و نحوهی برخورد برایان هوک به مسائل ایران بیشتر به دونالد ترامپ نزدیک است. او هرچند بوضوح نمیگوید چه راهکارهایی را در پیش دارد اما بیشتر به مسئول «اتاق فکر» کارزار ترامپ علیه ایران میماند. او گویا قصد دارد تمامی گزینههایی که در طول سالهای اخیر از سوی دولتهای آمریکا در تضعیف ایران تجربه نشده است را به مرحلهی آزمایش برساند. با این تفاوت که او از گزینههای سیاسی کلان درون دولت آمریکا و بویژه متعهدان آمریکا در خاورمیانه به نوعی مستقل عمل میكند و در ضمن دنبال راهکارهایی برای بهرهبرداری از مقدورات و موجودات، علاوه بر نقش دولتها، در شرایط جاری بر علیه ایران است.
ملاقاتهایی که توسط برایان هوک با کوشندههای سیاسی اپوزیسیون صورت میگیرد اگر از جنس متفاوتی با قدیم نباشد اما بدنبال دستاوردهای بی تاثیر دهههای گذشته نیست. او در پاسخ به پرسشهای گزارشگر سمج سیانان در ماه گذشته نشان داد که خود را و روش کار خود را از جنس کسانی چون «جولیانی» نه میداند و نه میخواهد که بدانند. نوع چینش مهمانان ایرانی نشست مذکور نیز نشان از توجه او به نسل جوان و نوع کوشندگی سیاسی تازه نفس داشت. برایان هوک به نظر میرسد از چانهزدن و طفره رفتن خوشش نمیآید. زمانیکه جواب صریح را در آستین داشته باشد و بداند کاربرد دارد از بیان آن احتراز نمیکند.
هوک میتواند نقش بسیار مهمی در شکست دادن سیاستها و دستاوردهای لابیهای ثروتمند و نفوذیهای وابستهی جمهوری اسلامی ایفا کند. او به احتمال زیاد خواهان راههای ارتباط و کانالهای موثر برای تماس با طیفهای فراموش شده اپوزیسیون از سوی سیاستهای دموکراتهای آمریکا است. برایان هوک تلاشی بر شنیدن صدای ۱) کسانیكه با امکانات کم اما نگاهی واقعبینانه در بازتاب مسائل ایران موفق بودهاند، و همچنین ۲) تفسیرهای قابل اعتمادتری از رخدادهای سریع و رویدادهای جاری فرهنگ ایران دارد.
ما هرگز از طول سالهای اخیر، بغیر از مورد سازمان مجاهدین که پیوسته غیر شفاف در درون خود میکوشد و بدون پاسخگویی در برابر اشتباهات و سیاستهای دیرین و جدید خود بر کرده هایش صحه میگذارد، دستی از سوی آمریکاییها بسوی نیروها و اشخاص سیاسی ساکن خارج از ایران را ندیدهایم. بنابرین تماسهای از این دست که از سوی برایان هوک با ایرانیان و در جهت شنیدن آنها روی دهد جای خرسندی دارد که به «موزاییک سیاسی» مقدور برای دوران گذار هم فکر کنند و کنیم. همچنان که قبلا نیز به این نارسایی و کارشکنی بزرگ در بین نیروها و کوشندگان سیاسی برونمرز اشاره داشتهایم، در اینچنین موارد و فرصتهایی نادر، رفتار و نوع برخورد ایرانیان با شخصیتهایی مهمی چون برایان هوک بسیار مهم است. هنوز همصدایی و همسویی لازم خام است و باید بتوان این نارساییها را پخته کرد. از طرف افراد اپوزیسیون، این امید بیهوده نیست که در ملاقاتها و نشستهایی آتی کوشندگان ایرانی مدام از رفتار احساسی دور کرده و با هوشمندی بسوی دستیابی به اجماع نظر و اتحاد پیام بروند.
هرچند که همواره شب ما ایرانیان همچنان ماه نخشبی را تا بامداد نظارهگر است و هنوز هم در سخنان ترامپ و هوک رگههایی از امید به تغییر رفتار از سوی علی خامنهای و حاکمین اصلی ایران دیده میشود، ولی سکوت و پراکندگی میلیون ایرانیها در برونمرز بسی بیشتر خسران را به همراه داشته است.
تحلیل/نقطه
۶ آپریل ۲۰۱۹