کاری جدید از شاهکار بینشپژوه در اینترنت روی یوتیوب پخش شده است. کاری است شنیدنی، حرفهای و با استانداردهای جهانی، سبکی جدید در خوانندگی از سوی خواننده شنیده میشود و برای نقد هنری از این کار نکات مثبت کم نیستند. اما، این تشکر از سوی نقطه، دارای سویهی دیگری هم هست. و آن چیزیست که در «کلاسیک» شدن کار هنری و هنرمند بسیار نقش بهسزا و بااهمیتی دارد.
با شروع به ترانه، بلافاصله ضرب و ملودی ترانهی معروف زندهیاد فریدون فروغی به خاطر میتراود؛ «مشتی ماشالّا»! لحظاتی پس از شروع کلیپ با دنیای تازهای روبرو میشوی که گلواژههای ترانهی قدیمی فروغی، با شکوفههای شکوه و بیداد از زهد فریبکار زمانهمان را زنده می سازند. بینشپژوه در سبکی جدید که به خوانندگی «راک» نزدیک است، صدای خود را خشنتر از قبل برای بیان این بیداد بکار میگیرد. او همچون زندهیاد فریدون فرخزاد، از یاد نمیبرد که صحنهی اجرا همیشه، برای «شادی و شعف» مردم است و خوش میدرخشد. سرودهای ساده و روان، با همراهی ارکستر، همچون برق ستارگان، در جان شنونده شعف میآفرینند. او موزون میرقصد و پرشور جمعیت را با خود همراه میکند. حتی نوازندگان ارکستر نیز از این استقبال به وجد میآیند.
اما خود بینشپژوه میداند که چرا ابرها در هم میغلطند و نوری درخشنده به او، ارکستر و حاضرین میتابد؛ زیرا حرف دل مردم محروم کشورش را میزند. قبلا نقطه در مطلبی به این مهم اشاره کرد، که جایگاه موسیقی و هنرمندان در سپهر مبارزات سیاسی مردم ایران هنوز متاسفانه کمرنگ است. گفته شد که باید سرودهها در یاد ماندنی، روان و سراسر انتقاد از حکومت باشند. حکایت درد زمانه بر حماسهها ارجحیت دارد. ترانههای باب دل «ایرانشهری» و نوستالوژیک جای خود را دارند و باید باشند اما امروز نیاز به آنها در تقدم قرار ندارد. بینشپژوه آن موسیقیی را که از میان دردهاست و بر زبان همه میتواند جاری باشد، ارائه نمود. باشد که از او مدل بگیریم. باشد که او باز هم جای خالی فریدون فرخزاد را یادآوری نمایند.
تحلیل/نقطه
۲۱ سپتامبر ۲۰۱۹