فیلم جدیدی که با الهام از شخصیت داستانی جوکر به اکران سینماها آمده است، فیلمی دیدنی است. به احتمال زیاد این فیلم برای آنهاییکه سینما را برای تفریح و شادی، راهی میدانند، فیلم مطلوبی نیست و چه بسا این فیلم را «بیمارگونه» بیابند. جوکر اما فیلمی عمیق و دارای پیامی متفاوت است. پیامی که مدتها بود بر پردهی سینماها فراموش شده بود. کارگردان این فیلم نیز خود میگوید با ساختن فیلم، پیام سیاسی – اجتماعی و خطرناک آنرا کتمان نکرده است.
سخن از این میرود که واکین فنیکس برای بازی در نقش جوکر کاندید محکمی برای دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگرد مرد نقش اول در سال ۲۰۱۹ خواهد بود. اگر این پیش بینی درست از آب درآید، این دومین باری است که نقش جوکر جایزهی اسکار را نصیب بازیگر خود میكند. هیث لجر نیز در سال ۲۰۰۸ برای بازی در فیلم اکشن و سرگرمکنندهی «شوالیهی تاریکی» جایزه اسکار دریافت کرد. او البته قبل از مراسم اسکار بدلیل مصرف زیاد داروهای آرامبخش فوت کرده بود. اما با آخرین بازی خود، نقشی به یاد ماندنی از بازیگری خود و در غالب یک فرد روانپریش و جنایتکار باقی گذاشت.
اینک با بازی بسیار دقیق و مسئولانهی واکین فنیکس روبرو هستیم. هر دو بازیگر برای ایفای وفادارانه به زوایای بیمار و خطرناک شخصیت جوکر بسیار از خود انرژی و مایه گذاشتهاند. از فیزیک و ظاهر خود گرفته تا صدا و رفتار و بویژه چهرهی خود را کاملا برای ایفای نقش جوکر در اعتلای بازیگری بکار گرفتهاند. تفاوت عمیق بین دو این نقش آنجاست؛ واکین، جوکری است که ما را بدورن دردها، رنجها و ترس و بیم بزرگ خود از انسانها و محیط اطرافش میبرد. در بسیاری از لحظات فیلم بیننده را به دلسوزی با خود میکشاند. اگر دلسوز او نباشیم یا باید از همراهی با رفتار باز ایستیم و به انزجاری برسیم یا اینکه با لبخندی تلخ، تامل بر سرنوشت هزاران انسان مثل جوکر را اقرار نماییم. سرفههای هیستریک جوکر که تنها مکانیزم دفاعی بیولوژیک و روانی او در برابر ترس و وحشت هستند، در بیننده این پرسش را برمیانگیزد که: «رفتار هیستریک من چگونه هستند؟».
سناریوی فیلم توسط کارگردان فیلم، تاد فیلیپس و اسکات سیلور نوشته شده است. آنها از اینکه این فیلم به ترویج خشونت از سوی اقشار محروم جامعه میپردازد و حتی بدان بها میدهد، به دفاع متناقض روی نیاوردهاند. فیلیپس میگوید این لازم است از اقشار محروم جامعه گفت و جرات داشت از تنها راه دفاع آنها در برابر تبعیض – یعنی خشونت – سخن گفت. بدون شک فیلم جوکر ۲۰۱۹ تاییدی بر خشونت نیست. اما به صراحت و با قدرت این گزاره را در ذهن بازگویی میکند که انبوه رنج در مردم، نبود محبت و فقر، از انسان موجودی خطرناک میسازد. بیاد جملهی اخیر صادق زیباکلام افتادم که نوشته بود «من از «تتلوها» میترسم!».
همخوانی موسیقی با ضربان جلورفت وقایع، از ویژگیهای این فیلم هستند. موسیقی فیلم بیننده را آزار نمیدهد، اما آنگاه که به تلاطمهای درونی و وحشت جوکر از شکست و سرخوردگی میرسد، بسیار قوی امواج هیجان را به بیننده انتقال میدهد. جوکر، رهایی و خلسهی آزادی از رنج را با شادی ملبس نمیسازد، بلکه میرقصد. رقص او موزون و در همهی جهتهاست تا روح مصدوماش را از درون قفس اجبار زندگی به پرواز برساند.
در انتهای فیلم میفهمیم که همه چیز از یک درام پر رنج آغاز شده و ناچار این درام به راه تخلیهی رنج انبوه و بیپایان میرسد. آنگاه که رنج، بیپایان است و سنگینی آن بیش از توان انسانیست؛ خشونت، سوزاندن، نابودی و دادگاههای خیابانی کور در راهند. مادر جوکر که دنیای جوکر را بر دروغ و توهم ساخته است، نام «شاد» را برای جوکر برگزیده و سفارش همیشگی او به جوکر این است که «شاد» باید همیشه شاد باشد و شادی بیافریند. جوکر در نقش یک دلقک که آرزو دارد استندآپ کمدین بشود، آنقدر ناملایمات و حقایق دردناک را در مینوردد که دیگر نمیخواهد پیک شادی باشد و انتخابی متفاوت دارد؛ پیک وحشت و مرگ میشود.
قهرمانهای وسواس و تردید
از سال ۱۹۳۹ که کتابچههای مصور بتمن بدست بیل فینگر نوشته و باب کین نقاشی شدند، این شخصیت قهرمانی که در شهری بزرگ و ثروتمند به مبارزه با بزهکاران و مافیای شهر میپردازد، همیشه از جذابیت بالایی برخوردار بوده است. بتمن، پسر ثروتمند پر نفوذی است که بدست و با دسیسهی سران قدرت شهر، در مقابل چشمان بتمن به قتل میرسد. بروس وین یا همان بتمن، در سالهای آتی زندگیاش با دو «ترس» بزرگ همیشه همراه است. ترس از خفاش و خاطرهی شبی که پدر و مادرش در خیابانی ناامن در جلوی پای او به جان سپردند. آخرین سفارش پدرش به او چیزی نیست جز اینکه هرگز نترسد و بر ترس غلبه جوید. بتمن برای غلبهی بر این دو ترس، دوران نوجوانی خود را میگذارند. هدف او غلبهی بر این دو رنج است. بتمن پس از آنکه خود را باز مییابد و برای انتقام مرگ پدر و مادر آماده میگردد، با اتکا به ثروت بازمانده از پدرش، که تنها وارث آن است، به قهرمانی بزرگ تبدیل میشود. قهرمانی که با ظاهری چون خفاش در دل تاریکی شب، بزهکاران و فاسدین شهرش را مجازات میکند و به قانون میسپارد. در این شهر، بزرگترین دشمن بتمن، کسی نیست جز جوکر؛ مردی که روانپریش و به غایت بیرحم است و از رنج انسانها لذت میبرد. عاصی و یاغی است و بر علیه هر آنچه که تابع او نباشد، میخروشد. بتمن و جوکر، هر دو در زیر نقابی هویت اصلی خود را پنهان میسازند. بتمن با نقاب خفاش و جوکر با آرایش دلقکانه از شناسایی خود فرار میکنند. جوکر که با دستیابی به قدرت و نفوذ در بین بزهکاران شهر جایگاهی متفاوت برای خود ساخته است، از ثروتی که بر سرقت و فساد بنا شده برخوردار است. او هم از میان سران ثروت و قدرت سیاسی شهر همپیمانان زیادی برای خود بدست میآورد. جدال او و بتمن، جدالی بی پایان است.
جوکر ساخت ۲۰۱۹، نگاهی ساختار شکنانه به این فیکشن قدیمی و بارها بازسازی، شده دارد. این فیلم پدر بتمن، توماس وین، را از گناهکاران بزرگ این شهر میداند. بافت و باندهای سیاسی و اجتماعی شهر را بیرحم و بی توجه به درد و رنج اقشار محروم نشان میدهد. تلویزیون، اخبار، رسانهها و پلیس در اختیار این باندها قرار دارند. جوکر که در میان بحران جدال هویت با روزگار خود دست و پا میزند، نگاه خوبی به این طبقهی حاکم ندارد و آنها را مقصر میبیند. برای راه یافتن به درون «خوبان»، تلاش فراوانی کرده و میکند. نتیجه اما بسی بیهودهست و حاصل، تلخی سرخوردگی است. پایانی برای این همهی رنج و تشویش اگر هست، جوکر مدام از آن دورتر میشود. او همهی عمر را با وسواس و تردید و اطاعت گذرانده است. هیچ كدام به جوکر رحمی ندارند. وسواس، او را به سرفهها و حرکات هستریک میکشاند. تردید مزمن، به او جز فرار از برابر ناملایمات و سرخوردگی چیزی نیاموزانده است. اطاعت و تمکین – برای رهایی از شماتت و تنبیه – بهترین مکانیزمهای دفاعی جوکر هستند. تا اینکه او به لذت عصیان و طغیان آلوده میشود. این لذت با جوکر غریبه مینماید و بر وحشت خانهزاد او میافزاید. اما به سرعت جوکر درمییابد که این لذت تنها راه پیش پای اوست – راه فرار از رنجهاست. لذتی که او را لمس کرده و با رهایی از رنج او را تخدیر میكند؛ خشونت کور و بیرحم تنها راه باقیمانده برای جوکر است! این همان پیامیست که تاد فیلیپس آنرا برتری فیلماش میداند.
تحلیل/نقطه
۵ اکتبر ۲۰۱۹