حملات ترکیه به کردهای سوریه سرانجام صورت گرفت و بزودی یک هفته از آغاز این حملات خواهد گذشت. ارزیابیهای سیاسی اولیه از این حملات این بود که پایدار و طولانی مدت نخواهند بود. اما شاید قدری در این ارزیابیها شتاب همراه بوده است. ایران یک نمایش نظامی در مرز با ترکیه براه انداخت. همزمان سه هزار سرباز آمریکایی عازم عربستان شدند.
وقتی این احتمالات، حرکات و موبولایز سیاسی را کنار هم میچینیم، به نوعی بهم ریختگی سیستماتیک میرسیم. و پرسشی طبیعی؛ که آیا، رهبران سیاسی جهان بهم ریخته و بدون ارزیابیهای دراز مدت دست به اجرای تصمیمهای سیاسی میزنند؟ یا اینکه آنها حرکات خودشان را انجام میدهند و باور دارند که چیزی جلودار آنها نیست و اگر مانعی هم پیش آید، سپس نسبت به آن عکسالعمل مناسب را بر میگزینند؟
هر چه باشد، در طول زمان جنگ داخلی سوریه، ترکیه با قدرت و با اطمینان در جایگاه خودش ظاهر شد. خروشید و سپس از دوستی گفت. حمله کرد و از آنسو پناهنده پذیرفت. در قبال آمریکا وروسیه نیز خط میانه را هنوز از دست نداده است. زیرا میداند همپیمانی ترکیه و روسها دراز مدت و استراتژیک نخواهد بود. ترکیه به نوعی از سیاستهای اوباما و اروپا در قبال ایران اگر خشمگین نبوده باشد، اما راضی هم نمیتوانسته باشد. با اینحال بسیار شکیبا و با دید کاملا منفعتی، و نه عزت و نرمش قهرمانانه، روابط اش را هم با ایران خوب نگاه داشت. و اینک، اقدام تقریبا بدون تاخیر ترکیه به عملات نظامی وسیع، پس از خروج بیروهای آمریکایی از مناطق شمال سوریه که در اختیار کردهای سوریه است، کاملا از تدارکات و آمادگی وسیع ارتش ترکیه خبر میداد. عملات نظامی ترکیه آنچنان با سرعت شروع شد، که نشان میداد ترکیه ماهها این لجستیک نظامی را محاسبه کرده و سر و سامان میداده است. اینگونه عملیات نظامی برای دورههای کوتاه مدت و گرفتن امتیازهای کوچک طراحی نمیشوند. بویژه که ارتش ترکیه، از لحاظ توان تکنیکی و پشتیبانی، امکان خیلی زیادی برای جنگ در زمین و هوا و اقدامات ضربالاجلی ندارد. بسیار بعید است ارتش ترکیه خود را برای یک دورهی کوتاه آماده ساخته باشد. ترکیه با دو هدف سیاسی کاملا مشخص و بزرگ در ابعاد ترکیه، روبرو است. نخست اینکه با بهم ریختن ساز و کار خودمختاری کردهای سوریه، برنامههای کردستان بزرگ مورد نظر کردها را بهم ریزد و آنها را ناامید سازد و قدرت خود را به کردها نشان دهد. دیگر آنکه رفتاری چون اسراییل را در منطقه پیش گیرد و به یک قدرت دارای اتوریتهی جدید در میان کشورهای همسایه و تا مرزهای اسراییل تبدیل گردد. شهرک سازی در «کردستان» ترکیه، اسکان بیش از دو میلیون عربهای سوریه در میان کردها، و در آیندهی استفاده از این منطقه بعنوان پایگاهی برای ترکیه، بزرگترین هدف ترکیه از زمان شروع جنگ داخلی سوریه است. چرا که نه؟ ترکیه از خود باید بپرسد چه چیز او کمتر از جمهوری اسلامی است؟ چرا جمهوری اسلامی را اروپا عامل ثبات و دارای حق آب و گل در کنار روسیه در سوریه باید بداند، اما ترکیه این حق را برای خود قائل نباشد! ورود ترکیه از راه شهرکسازی در خاک سوریه، به معنای ماندن دراز مدت در آن کشور است.
همزمان با شروع جنگ داخلی سوریه و دخالتهای ناموزون جمهوری اسلامی چه کسی جایی خوانده است و یا پیش بینی کرده بود که پای ترکیه هم به سوریه باز شود؟ چه کسی پیش بینی میکرد که ترکیه با جا دادن بیش از دو میلیون پناهندهی سوری، سپس از اروپا باج خواهی کند؟ هرگز به ذهن کسی نمیآمد که ترکیه در فکر «شهرکسازی» در سوریه باشد! اما هست. سیاستهای درست به استراتژیهای احتمالی، جامهی عمل میپوشانند. چشم جمهوری اسلامی و لابیهای ثروتمند آن به این قدرت تازهی منطقه روشن باد! دیروز رجب طیب اردوغان با صدای بلند فریاد زد که: «آهای کشورهای اروپایی، به خودتان آیید!». این فریاد از جنس تهدیدهای پوشالی حسن روحانی و علی خامنهای نبود. فریادی بود با قوائد بازی در زمین اروپا؛ موج پناهندگان سوری از ترکیه به اروپا برای اروپا بدبختیی بزرگتر از داعش و تروریست است. گذرا نیست و پر هزینه و ساز و کار است.
ایران و شهرکسازیهای بعدی
ترکیه امید بهم ریختن ایران را نیز دارد. کاملا در کمین شرایط ایران نششته است. ترکیه بسیار محتمل میداند که موجی از پناهندگان ایرانی پس از شورشها و یا اعتراضات وسیع ایران به هر دلیل، بسوی ترکیه سرازیر شوند. به احتمال قوی آشوبهای دامنگیر و وسیع ایران را در انتظار است. این شرایط را هیچ اجتنابی باقی نمانده است. ملاها و سپاه پاسداران گوی هار شده باشند، قدمهای بیش از هیکل و لقمههای بزرگتر از دهانشان را سالهاست که بر میدارند. از اوان انقلاب توهم خلافت شیعه در میان خاورمیانه را داشتند و هنوز هم در این توهم بسر میبرند. نه اصلاحطلبان، نه مشاوران چپ، نه انقلابیون رژیم و نه کسانی چون جان کری، وزیر امور خارجهی باراک اوباما، نمیتوانند ایران را از دست جنون حاکم در بین سران حکومت خارج کنند. ایران همانگونه که بارها گفته شد، «بدون ترامپ و با ترامپ» بسوی یک فاجعهی عظیم در حال حرکت است. این فاجعه به رویارویی مردم شورشی و رژیم منجر خواهد شد. آن امیدهایی از جنس امیدهای قدیانی برای بهبود شرایط ایران همسان با اتحاد جماهیر شوروی نه در حد سران حکومت و نه در اندازههای حرکات سیاسی مردم کشور ما نیست. ایرانیان نشان دادهاند که با بهم ریختن شرایط کشور، نخست با اتکای مالی، جوانان خود را راهی پناهندگی می سازند. اکنون پس از چهل سال نگاه به راه فرج پناهندگی و فرار از کشور، آشوبهای بزرگ ایران، میلیون پناهندگان این کشور هشتاد میلیونی ناامید و پریشان را راهی ترکیه خواهد ساخت.
ترکیه همیشه امنترین و اولین منطقهی امن پشت مرزهای ایران برای پناهندگان بوده است. و اینبار نیز خواهد بود.
هر آشوبی در درون ایران، چه بدست روس، چه بدست اروپاییان و چه با ریشههای از درون ایران، موجب خواب و خیال خودمختاری در سر بعضی از کردهای ایران و امروزه بویژه سازمانهای کرد خارج از کشور خواهد شد. پرچمهای کردستان بر فراز ساختمانها و ادارات کردستان بر افراشته خواهند شد. بخشی از مردم کرد مخالف و بخشی از مردم کرد شاد و موافق این تحرکات و بادهای دگرگونی خواهند بود. اگر حکومت مرکزی ایران توان ادارهی کشور را نداشته باشد، که هیچ هم برای مدتی کوتاه بعید نیست، آنگاه ترکیه چرا نتواند همین معامله را با ایران درگیر آتش پس از چهل سال خرافه و ستم ملایان نکند؟ ترکیه اکنون برای آنروز هم نقشه میکشد. از دید ترکیه ترکیب و چینش قدرت در سوریه با وجود آمریکا و روسیه، بسی سنگین و قدرتمند بود. ترکیه آسیبی هم ندید. پس چرا در بلوای نجات ایرانیان از دست مشکلات و درگیریهای داخلی، و رویای چندین باره و کوتاه مدت کردهای ایران برای خودمختاری (بخوانید استقلال)، ترکیه نتواند همچنان هوشیار و به موقع عمل کند؟
اکنون بهتر میتوان فهمید که چرا ایران نمایش یا عملیات نظامی در مرز با ترکیه را بدون هیچ مقدمه و دلیلی به اجرا درآورد. میخواهد به ترکیه بگوید که ما قوی هستیم و فکر بد به سرت نزند. افسوس که ترکیه چون روباهی در کمین نشسته است. و کشور ما همچنان در دستهای ستم و سرکوب یک اقلیت خرافی و روانپریش که الفبای سیاسی جهان را نمیدانند گرفتار است.
ناگفته نماند، که تحلیل سیاسی از یک سری وقایع موجود و رویداده، حتما نباید منتظر وقوع شرایط کاملا مشابه در آینده باشد، اما چیدن قرائن در کنار هم، احتمالات آتی را مرئیتر مینمایند. اگر ایران را مردم ما نتوانند از دست جمهوری اسلامی نجات دهند، آنچنان ضعیف خواهیم شد، که هیچ دلسوزی باقی نمیماند و فرصتطلبان را به میدان خواهد کشاند.
تحلیل/نقطه
۱۲ اکتبر ۲۰۱۹