اما در پس همهی این احتمالات و بیثباتیهای مزمن، یک شبح رهبری همیشه در حال حرکت است. این شبح گاهی در ایران و گاهی در برونمرز خود را نشان میدهد. نمیدانیم کیست! جمهوری اسلامی برای اینکه این شبح به عیان نیاید، چهها که نکرده است. چه پولها که خرج نکرده و چه نفوذهای قبیحی را که به میان اپوزیسیون برونمرز نفرستاده است. چه کسانی را موظف نساخته تا روزانه به جمهوری اسلامی بد بگویند و در زمان مشاهده این شبح، به تشویش افکار مردم و ژلهای نمودن اتحاد مبارزین دامن بزنند.
مقدمه
از مدتها پیش کارشناسان اقتصادی پیشبینی میکردند که در اوائل سال ۲۰۲۰ میلادی شرایط اقتصادی در ایران با وخامت و تنیدگی بیشتری با افزایش هزینهها روبرو خواهد شد. هرچند که دولت و حکومت اسلامی ایران با تاکید بر اینکه تحریمها فشاری کارساز بر آنها وارد نخواهد کرد و نوید مقاومت را به پشتوانهی همت مردم میدادند اما اینک با نزدیک شدن به ماههای پایانی سال میلادی همه چیز حکایت از درماندگی حکومت در پاسخگویی به نیازهای مردم و فشار اقتصادی را دارد.
اکنون در ایران دو روز است که اعتراضات مردم در جریان است. اعتراضات بدنبال خبر افزایش قیمت بنزین شروع شدند. اخبار حکایت از این دارند که پنج تن از معترضین کشته شدهاند. شگردهای کثیف نیروهای سرکوب جمهوری اسلامی که آسیب رساندن به اموال مردم و شهر است بکار گرفته شده است. سرکوب در ایران چهرههای متفاوتی ندارد. سرکوب در همهجای ایران یک شکل دارد. نخست قدری صبر میکنند تا مردم تهیج شوند، سپس تهدید میکنند و با موتورسوارها به جان مردم می افتند. پس باید منتظر قربانیان بیشتر و اقدام متقابل از سوی رژیم باشیم.
موریانههای کاخ قدرت
۱- اگر بگوییم که رژیم جمهوری اسلامی منتظر این روزها نبوده است خودمان را به سوی تالاب ساده اندیشی هل دادهایم. رژیم جمهوری اسلامی با نیروهای موتورسوار و لباس شخصی و لبنانی و عراقی و حوثی خود در انتظار این روزهاست. این رژیم ابدا قصد کوتاه آمدن هم ندارد. و با هر بحرانی که برایش پیش آید، برنامه اصلیاش خرید زمان است تا پای دموکراتها باز به کاخ سفید باز شود. اما باز هم در اشتباه است. این رژیم، ماندناش بر سر قدرت، بسی پر هزینه و پر سنگلاخ شده است. حفظ حکومت دیگر چون سابق نیست و بهای سنگینی برای جمهوری اسلامی ایران دارد. فساد گسترده اقتصادی و گیر کردن اقتصاد در چنگالهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، دو طاعونی هستند که که از سر و پا دارند جمهوری اسلامی را میخورند. همه تعداد منتفعین از این فساد و هم ابعاد منفعت رسانی این فساد از کنترل جمهوری اسلامی زیر فرمان ملایان و علی خامنهای کاملا خارج شده است. محاکمات نمایشی و نمایش مجازات برای مفسدین اقتصادی هم ابدا کارساز نیست و مردم را بیشتر خشمگین کرده است.
۲ – جایگاه رژیم در خاورمیانه افول مستمری را از چند سال پیش شروع کرده است. نفرت از سیاستهای متحجرانه و نگاه عقب افتادهی ملایان شیعه ایران و عراق به زندگی و از زندگی، مردم دو کشور ایران و عراق را به سرحد تنفر از اسلامیستها کشانده است. بخش عظیم مردم ایران و عراق حق خود میدانند که در آزادی و بدور از کدها و شرط و ضوابط خشک و پوسیدهی مذهبی و شیعی به زندگی خود مشغول باشند. نمیخواهند خواست چند میلیون هموطن خودخواه و جزمی آنها که باور به تسلط قوانین دینی در همهی امور سیاسی و اجتماعی دارند، بر کل کشور حاکم باشد. لبنان هم جز این نیست. موسیقی، رقص، نشاط و شادی، و آزادی انسانگونهی جنس زن، از نمادهای بارز اعتراضات مردم در این سه کشور است. میخواهند که سکولارها و در دموکراسی بر آنها فرمانروایی کنند.
۳ – هر چه جواد ظریف لبخند و اخماش را به رسانههای جهانی در دو سال گدشته تحویل داد و یک رو تهدید کرد و یک رو از انتظار به همکاری اروپا حرف پراند، اما، اینک میبینیم که قدرت اقتصادی آمریکا، سیاستهای ترامپ (ترامپیسم) و رفتار سیاسی جدیدی که در عربستان رواج یافته است بیش از ادا و اطوارها و تهدیدهای نظامی جمهوری اسلامی کارکرد دارد.
۴ – شعارهای این دو روز مردم ایران کاملا با دو کلمه آغشته هستند: بنزین و فلسطین. بنزین مسئلهی ۴۸ ساعت پیش است. فلسطین هم آخرین فرمایشات و اتمام حجتهای رهبر مشوش نظام، خامنهای را به یاد می آورد. پس اعتراضات خودجوش است. و مزخرفاتی از این دست که دست بیگانهها در کار است، بیشتر به دستی میبرازد که در بیت رهبری میلولد. این قربانیان چهل سال اعتراضات علیه جمهوری اسلامی، بیشک از بیگناهترین و پاکترین ایرانیانی هستند که در طول تاریخ ایران برای آب و خاکشان از جان گدشتهاند تا روزی دیواری بلند و طولانی از نامهای همهی قربانیان مبارزه با دیو استبداد مذهبی در ایران ساخته شود.
از میان این فقر رو به رشد، گزافهای ولی فقیه، تشرهای توخالی حسن روحانی، عربدهكشیهای حسن عباسی و سران سپاه، پوزخندهای آقازادهها، یاوههای ائمه جمعه، باید که از پس ابرهای تیره و دودها نور امیدی بر ایران بتابد. این امید از زمان جنبش سبز دیده شد. نور امیدی از میان یک خیزش مردمی همهگیر که بر بدن این رژیم داغ رسوایی ابدی بنشاند. اما این امید بیش از هر چیز دیگری نیاز به یک رهبری و سازماندهی دارد تا راه خود را بیابد.
شبح رهبری
مقابلهی با رژیم جمهوری اسلامی ایران بدون رهبری ممکن نیست. این رهبری یا در ایران یا در خارج از ایران، یا با اتحاد با آمریکا و یا بدون اتکا به حمایت آمریکا، هر گونه که باشد از یک ویژگی نمیتواند دور و مجزا بماند؛ باید در بین مردم ایران محبوبیت داشته باشد. نوع شعارهای این دو روز حکایت از این دارند که مردم خودجوشند و از جایی فرمان و خط نمیگیرند. پس اگر در کسی و یا جریانی توان و لیاقت ورود به صفوف معترضین و یکصدا ساختن این اعتراضات هست، باید آمادهی حرکت باشد.
در پس این سالها که در اپوزیسیون زیستهایم، ناتوانی و کمتوشگی اپوزیسیون برونمرز در ساختن رهبریی برای هدایت مبارزات مردم ایران، کمبودی آشکار و علنی است. کتمان شدنی هم نیست. اما گدشته از این کمبود و نارسایی اپوزیسیون، آسیب دیگری نیز مدام در درون ایران رو به رشد بوده است. آن آسیب، که زمان پیروزی مردم بر جمهوری اسلامی بتاخیر افتاده است. این آسیب از جمله ناشی از عدم مشاهدهی اعتماد مردم ایران به نیروهای خارج از کشور است. حاصل اینکه، مردم ایران اعتماد و فرمانبریی را به هیچ فرد و سازمان خارج از کشور نشان ندادهاند که آن نیرو بتواند رو پای خود بیاستد و به سوی بسط و سازماندهی نیروی رهبریت مردم همت و کار منظم گمارد.
آسیب دیگری که به مبارزات مردم ما وارد شده این است که اگر نیرویی در این راستا قدم برداشته، از جمله اقدام اخیر گروهی از کنشگران سیاسی برای تشکیل «شورای مدیریت دوران گذار»، بلافاصله با حجم بسیار زیاد اتهامات، طعنهها و نقدهای داغ روبرو شده است. برایم بسیار جالب بود، همان روزی که این شورا اعلام موجودیت کرد، از سوی فردی (که مدتی پیش استعفای خود از فعالیتهای سیاسی را اعلام نمود) مطلبی بلند در نقد تند این شورا انتشار یافت. حجم و چینش مسائل در این مطلب کاملا گواهی از آن داشت که یا چند نفر روی آن کار کردهاند و یا اینکه نویسنده دست کم چند هفتهای آنرا زیر کار داشته است و منتظر بوده تا شورای مذکور نامش علنی که شد بلافاصله بفرستد برای سایتهای پر بیننده و آنها نیز بر حکم «آزادی بیان» آنرا چاپ نمایند. حرفی نیست که آیا این فرد و امثالهم از چینش افراد شورا خبر داشتهاند یا نه، اما این مهم است که، امید بی امید!: چند دهه فعالیت کردهایم که بتوانیم رسا بنویسیم که «این» هم نشد! از چه کسی کاری ساخته است؟ از هیچ کس!
رضا پهلوی هم نیز از قدرت مخرب این گرداب، مستثنی نبوده و نیست. او نیز باید همیشه با دقت تمام رفتار و گفتههای خود را موشکافی میکرده است – تا مورد هتاکی و اتهام و نقد سوزان کنشگران سیاسی مخالف قرار نگیرد. از سویی هم همیشه باید منتظر میمانده تا ببیند آیا از سوی مردم ایران توجهی به او میشود یا نه! زیرا مردم ما نشان دادهاند که در زمان کوتاه و بدون محاسبات سیاسی کهنه، راهکارها و شگردهای خاص خود را برای مبارزه دارند. مثلا ابدا نمیتوان گفت مردم ایران دربارهی ترامپ، «سر جمع» چه میاندیشند! امکان دارد فردای روز یک سری شعارهای تند علیه ترامپ از ایران بشنویم. آنوقت رسانههای در اختیار چپها، که بحمدالله کم هم نیستند، چنان سر تیترها و کالبدها را به خود اختصاص میدهند که حتی عطاالله مهاجرانی و مسعود بهنود هم جا میمانند! اگر مردم شعار به نفع ترامپ دهند، آنوقت قدمهای افراد مطرح اپوزیسیون به سمت راهروهای وزارت خارجهی آمریکا سمت و سو باید بگیرد.
اما در پس همهی این احتمالات و بیثباتیهای مزمن، یک شبح رهبری همیشه در حال حرکت است. این شبح گاهی در ایران و گاهی در برونمرز خود را نشان میدهد. نمیدانیم کیست! جمهوری اسلامی برای اینکه این شبح به عیان نیاید، چهها که نکرده است. چه پولها که خرج نکرده و چه نفوذهای قبیحی را که به میان اپوزیسیون برونمرز نفرستاده است. چه کسانی را موظف نساخته تا روزانه به جمهوری اسلامی بد بگویند و در زمان مشاهده این شبح، به تشویش افکار مردم و ژلهای نمودن اتحاد مبارزین دامن بزنند.
شاهزاده، همچنان از قویترین کاراکترهایی است که میتواند همان شبح ترسناک برای جمهوری اسلامی و امیدبخش برای مردم ایران باشد. بسیار بجا و بدون کشتن وقت با پیامی همگام با اعتراضات مردم ایران اقدام نمود. این اقدام او نشان از این دارد که او میداند و میخواهد و باور دارد؛ کندن این دیو سیاه از سرزمینمان بدون مردم کاری درست نیست. او در سکوت بسر میبرد. سکوت او را باز هم شکسته خواهیم دید. مشروط به اینکه شورشهای مردمی نفسی کشد و جانی بیابد. شاید رضا پهلوی رهبر اصلی قیام مردم ایران علیه جمهوری اسلامی نباشد، اما آمادگی و تعهد او برای این مهم، از لازمات مبارزه است.
آنروز که مردم ایران با صدای رسا کسی را صدا بزنند، خواهیم دید چگونه به سرعت این شبح و این مردم در هم فرو خواهند رفت.
تحلیل/نقطه
۱۶ نوامبر ۲۰۱۹