سخت است در این غربت آرام نفس کشیدن آنگاه که جوانان هموطنات را دیو سیاه به خاک و خون میکشاند. به جای امواج آن اقیانوس، احساس زبونی دور و بر آدم میپیچد. با اینکه سالهایی را در راه مبازره با استبداد و ظلم جمهوری اسلامی ایران در توشه داری، اما باز افسوس که در کنار رویینتنان امروز خیابانهای ایران نیستی؛ همدمی ذرهی نوازش قهرمانانه آنها را حسرت میکشی تا رستم افسانهها شوی.
بیاد دعای کشیشان مسیحی پس از فروپاشی امپراطوری عثمانیان میافتیم؛ «خدایا ما گمان میكردیم اینها فوق بشرند و پیروزی بر آنها هرگز ممکن نیست!» آنقدر در طول این چهل سال از عظمت و قدرت و پیچیدگی این رژیم گفتند و حتی تا همین اواخر نوشتند و گفتند، که جدا بسیاری گمان میکردند اینها که در بیرحمی و قباحت سرآمد تاریخ معاصر شدهاند، هرگز شکست را نخواهند دید. اما امروز همچون یک مجسمهی سنگی عظیم ترک برداشته و دارند میریزند.
با دیدن تصاویر و کلیپهایی که از ایران میرسد و در سایتها و شبکههای اجتماعی روان هستند، اقیانوسی از مردم پاک ایران را میبینیم. بیاد ترانهی گروه جاودانه متالیکا افتادم: «اقیانوس! برخیز!» شاید کمتر گروه موسیقی به اندازه متالیکا برای بازگویی رنج بشر همت و ممارست از خود نشان داده است. متالیکا همیشه رنجهای بشر را با قلم و صدای خشن سازهای خود متجلی ساخته است.
با اینکه شنیدن موسیقی هوی متال، برای بسیاری ناخوشایند و غریب است، اما میتوان در لابلای کلمات و ملودیهای سریع این ترانه، صدای انبوه قطرات، خشم موجها و کشیدههای بر صخرهها را شنید:
!Atlas rise
Bitterness and burden Curses rest on thee Solitaire and sorrow All eternity Save the Earth and claim perfection Deem the mass and blame rejection Hold the pose, fein perception Grudges break your back
**All you bear All you carry All you bear Place it right on Right on me Die as you suffer in vain Own all the grief and the pain Die as you hold up the skies !Atlas, rise ?How does it feel on your own Bound by the world all alone Crushed under heavy skies Atlas, rise!
Crucify and witness Circling the sun Bastardized in ruin ?What have you become Blame the world and blame your maker Wish ’em to the undertaker Crown yourself the other savior So you carry on
**
Masquerade as maker Heavy is the crown Beaten down and broken Drama wears you down Overload, the martyr stumbles Hit the ground and heaven crumbles All alone the fear shall humble Swallow all your pride
** |
اقیانوس برخیز!
تردید و ناکامی نفرینیستِ بر توجاری تنهایی و اندوه، ابدیت بی پایان توست. زمین را نجات بده بگو من کاملم با فکر به بزرگی انکار را دور ریز سرپا بمان، تو افسانه نیستی اگر جدال کمرت را شکست…
**همه ی آنچه بر دوش داری همه ی آنچه بر کول داری به دوش من بسپار رنج بیهوده، مرگ توست به چنگ آر درد و اندوه ات را زیر این بار نمان بر آسمان بال گشا، وانگه بمیر اقیانوس, برخیز! بگو چگونه ای! زیر آسمان سنگین خرد گشته، اقیانوس برخیز!
بر صلیب و شاهد خویشتن باش خورشید را نگر که دیگر نمی چرخد چه شده ایم؟ دنیا را ملامت کن خالق ات را ملامت کن یک قدم برای «امید» تو، تاج را به ناجی ات ببخش اما نمان و برو
** ظاهرسازی ها را نگر، تاجی سنگین خرد می شود و می ریزد این درام پشت تو را خم میکند، شهیدی فداکار و به زانو نشسته. و بهشت فرو می ریزد! ترس است که باید زبون بماند تو غرورات را ببلع
** |
تحلیل/نقطه
۲۰ نوامبر ۲۰۱۹