وزیر دفاع یا نیروهای مسلح فرانسه، فلورانس پارلی به فغان آمده است که چرا آمریکا دیگر «آمریکا» نیست. احتمالا خانم پارلی وقت نداشته است سخنان و دیدگاههای روسای جمهور فرانسه در بیست و اندی سال گذشته را جمعبندی و مروری بنماید. فرانسویها بیشک پرکارترین سیاستمداران اروپایی در دو دهه گذشته بودهاند تا بتوانند از نفوذ آمریکا در جهان بکاهند و با انواع حیل و بازیهای زبانی، خود را در قبال بویژه جمهوری اسلامی ایران، همپیمانی مفید و حامی «دموکراسی اسلامی» معرفی نمایند.
در دوران کودکیمان می شنیدیم که «انگلیسیها مادر سیاست هستند». به اروپا که آمدیم دیدیم در اروپا میگویند که «فرانسویها مادر سیاست هستند». باید گفت این جا را ما ایرانیها درست میگفتیم و میگوییم یا دست کم اینکه فرانسویها برازندهی این عنوان نیستند. کمینه اینکه، از زمان ریاست جمهوری جرج بوش پسر در آمریکا، از سیاست فرانسویها، چیزی جز درهم و برهم گویی و اغتشاش در
تصمیمها ندیدهایم.
اینبار وزیر دفاع یا نیروهای مسلح فرانسه، فلورانس پارلی به فغان آمده است که چرا آمریکا دیگر آمریکا نیست. احتمالا خانم پارلی وقت نداشته است سخنان و دیدگاههای روسای جمهور فرانسه در بیست و اندی سال گذشته را جمعبندی و مروری بنماید. فرانسویها بیشک پرکارترین سیاستمداران اروپایی در دو دهه گذشته بودهاند تا بتوانند از نفوذ آمریکا در جهان بکاهند و با انواع حیل و بازیهای زبانی، خود را در قبال بویژه جمهوری اسلامی ایران، همپیمانی مفید و حامی «دموکراسی اسلامی» معرفی نمایند.
شیراک بی شک سختترین مخالف آمریکا، در زمان حمله به عراق زیر حکومت صدام حسین بود. نطقهای تند و رفتار او کاملا سوژهی گرم رسانههای اروپایی شده بود. «آمریکاستیران» اروپایی دمی از جملات و نظرهای شیراک غافل نمیشدند. دوران نیکولاس سارکوزی و فرانسوا اولاند خوش گذشت. آمریکایی جدید، نرم، خوش صحبت را در کنار داشتند. باراک اوباما، مرد سخنرانیهای بینقص، اما بی تفسیر و دغدغه برای اروپاییها بود. سارکوزی که تلاش آشکاری کرد خرابکاریهای ژاک شیراک را در قبال آمریکا اصلاح کند، مدت زیادی در کاخ نماند. اولاند هم که از دستهی سوسیالیستهای قرن بیست و یک، سوسیالیستهایی که سبد وعدههایشان پر از سیبهای سرخ پر رنگ است، بود، نتوانست کاری چندانی از پیش ببرد. تمام این تلاشهای فرانسویها برای «نجات» اروپای متحد با پیششرط «عقلانیت برتر» سیاست فرانسویها، نیمهکاره و بی حاصل ماندند. آلمان قویتر شد، انگلستان سر به نافرمانی برداشت، روسیه قلدرتر از قبل پوزخند زنان کنار اروپاییها ایستاد. حالا هم نوبت نابغهی اقتصادی فرانسه، امانوئل مکرون است که قرار است قهرمان حل بحران بین ترامپ و خامنهای شود!
مدتی قبل مطلبی را دربارهی آمریکا و روسیه و ادامهی توسعهی قدرت این دو نوشتم. باری، امروز صدای پارلی – که یک کارشناس نظامیست – از جای گرم در نمیآید. صدایش از بوقی در میآید که بر عکس گرفته است. بیشتر خودش شنوندهی این حرفهاست. اما درست میگوید! آری، جهان بدون آمریکا، برای اروپا ترسناک است. جهانیست که دموکراسی اسلامی و چینی، سکولاریسم ترکی، افراطیگرایی اسلامی، استانیلیسم و لنینیسم بچهزورگویهای بازیهای سیاسی آن هستند.
دیری نمیگذرد که صدای فغان همین درسخواندههای ایرانی چپ، همین کنشگران سیاسی ایرانی چپ که در آمریکا و اروپا جا خوش کردهاند، به آسمانها میرود: آی! چه شد دموکراسی، چه شد اومانیسم، چه شد ارزشهای غربی، واویلا از دست روسیه و چین!
در زمان جنبش سبز، رفتار و گفتار فرانسویها مورد نفرت ایرانیان آزاده بود. بارها نخبههای سیاسی دلسوز وطن، در خارج از کشور زبان به سرزنش و نقد اروپاییان و بویژه فرانسویان گشودند. فرانسویها قبل از هر کشور دیگری پس از برجام دوان دوان بسوی ایران رفتند و صنایع مونتاژ را گذاردند وسط بازار. حالا که میبینند گویا براستی آمریکا دیگر ترهای برای خاورمیانه خرد نمیکند، و همه چیز بر وفق مراد دشمنان «کاپیتالیسم» است، نگران شدهاند و وزیر دفاع را جلو انداختهاند.
اینک، فلورانس میگوید: چرا آمریکای ترامپ در قبال جمهوری اسلامی ساکت است؟! چرا از مبارزهی مردم ایران، ترامپ، حمایت نمیکند؟! فلورانس را باید بفرستیم پیش درسخواندههای خوشدست و دست به قلم چپمان – تا بفهمد؛ چرا! یکدورهی کلاس «بدیهیات سیاست» را نیز نزد هموطنان آمریکاستیز ما که در لابیهای جمهوری اسلامی میپلکند، بگذارند، بد نیست!
تحلیل/نقطه
۲۴ نوامبر ۲۰۱۹