در اواخر سپتامبر امسال، والتر راسل مید مقالهای را منتشر کرد و در آن از تاکتیک دولت ترامپ برای کشاندن ایران به یک جنگ تمام عیار و با محکومیت ایران از سوی اجماع جهانی سخن گفت. آنچه دیروز در عراق از سوی آمریکا، در پایان سال میلادی، و روزهای ورود به سال جدید، در تلافی کشته شدن یک پیمانکار نیروهای نظامی آمریکا، روی داد، شاهدی بر این ادعای مید است.
خفقان جمهوری اسلامی ایران
۱. مید تحلیل کرده بود که با پراکنده شدن آمریکایها در عراق و کشورهای خلیجفارس، امکان کشته شدن آنها بدست نیروهای سپاه پاسداران و یا همپیمانهای نظامی این نیرو بسیار زیاد میشود. از دید مید دونالد ترامپ جان شهروندان آمریکایی را همچون سیمهای تله قرار داده است که پای جمهوری اسلامی بدان گیر میکند و با پاره شدن سیم انفجاری روی خواهد داد.
در عملیاتی که انتساب آن به نیروهای همپیمان جمهوری اسلامی ابدا کار دشواری نیست، حملهای به یک مقر نیروهای آمریکایی و ائتلاف بینالمللی علیه داعش صورت میگیرد. در این عملیات یک شهروند آمریکایی کشته میشود. این شهروند، نظامی هم نیست.
۲. پاسخ آمریکاییها اما کاملا متفاوت با آن پاسخیست که برای احتراز از کشته شدن ۱۵۰ نظامی ایران به لغو عملیات تلافیجویانه آمریکا پس از سقوط پهباد آمریکایی رخ داد. در عملیات متقابل آمریکا که ویدئویی از حمل کشتهشدگان آن در شبکههای اجتماعی پخش شده است بیش از ۴۰ ایرانی و ۲۰ نیروی حشدالشعبی جان میسپارند. (باید دید مراسم ترحیم این نظامیان ایران در داخل کشور چگونه صورت خواهد گرفت.)
۳. جان بولتون دیگر در کاخ سفید نیست. میگفتند او تندروی پیشرو در تاکتیک برخورد نظامی با نیروهای ایران است. اکنون که این عملیات را میبینیم – و بیشک در ظاهر با سیاستهای قبلی ترامپ فرق دارد – نشان از آمادگی آمریکا برای برخوردهای سختتر با ایران را میتوان منتظر بود. از سوی دیگر آنچه که گفته میسد اختلاف نظر اصلی ترامپ و بولتون بر سر استراتژی ترامپ در قبال کرهی شمالی است، میتواند صحت داشته باشد.
۴. مردم ایران برآشفتهاند، خشمگیناند و دارای قدرت تمرکز برای مقابله با رژیم نیستند. میتوانند در شرایطی مساعد و یا حتی نامناسب، بسیار خشن با نیروهای سرکوب رژیم مقابله کنند. آنچه در آبان و آذر سال جاری در خیابانهای بیش از صد شهر ایران روی داد و آنچه که با رقم ۱۵۰۰ قربانی بیگناه بر پیشانی علی خامنهای در جایگاه رهبر سرکوب این تظاهرات نقش بست، ریزش طرفداران معاملات تجاری با ایران، تامل مخالفان سرسخت موج پناهندگی از سوی ایران و کمشدن توان نفوذ لابیهای جمهوری اسلامی را به همراه داشت. هم بیرون و هم درون کشور، علی خامنهای و سپاه پاسداران را زیر فشار قرار میدهد که محاسبات خود را بازبینی کنند. هرچند دیکتاتورها بسیار دیر به سراغ چرتکه میروند. این تضاد علنی رژیم و مردم، بسود سیاستهای دونالد ترامپ است. هرچه مردم با گستردگی و جسارت بیشتری رژیم را دشمن خود بدانند، سیاستهای آمریکا به پیروزی نزدیکتر میشوند.
۵. همزمانی این حملهی امریکاییها با بازگشت «دست خالی» حسن روحانی از ژاپن، پیامی دیگری به بیت رهبری است. هنوز معمول نیست ایران در ژاپن با کدام طرح و برنامهای خود را عرضه کرده است. اما سکوت ژاپن، نشان از ناگفتههایی دارد که به آیندهی نزدیک و تصمیم ایران وابستهاند. تقریبا میتوان گفت که ترامپ در موضع خود ایستاده است. کمترین حاصل دیدار ژاپنیها با تیم روحانی این بود که ژاپن نیروی نظامی دریایی خود را به آبهایی که جمهوری اسلامی خود را داروغهی آن میداند قرار است وارد نماید.
۶. فکر به امکان مذاکرات ترامپ با جمهوری اسلامی برای بسیاری میتواند درد آور باشد. اما در شرایط فعلی که ایران کاملا بازنده است و تمامی میدانها را به جز تنش آفرینی و ابراز «گردن کلفتی» در خلیج فارس، از دست داده است و با شرایط عراق حتی نمیتواند روی نیروهای همپیمانش هم حساب باز کند، اگر مذاکراتی روی دهد نیز، دقیقا برای جمهوری اسلامی بزرگترین خفت سیاسی پس از انقلاب خواهد بود و دیگر از میان این کلاف خفت بر نخواهد خواست تا به خواست مردم تن در دهد. جمهوری اسلامی بی آنکه بخواهد با تحریمها، دمل چرکین مافیای اقتصادیاش سر باز کرد. روزانه شاهد مخالفگوییها و تناقضات مسئولین و نظریهپردازان رژیم و اپوزیسیون اصلاحطلبی هستیم. با اینحال شواهد برای امکان مذاکره ایران و آمریکا هنوز بسیار کمرنگ است.
۷. انتخابات مجلس را سعی کردند مسئلهی اصلی کشور بدانند. اعتراضات اخیر و فرمان بی عقلانهی علی خامنهای – که شاید راهی جز این هم در برابر خواست مردم نداشت، کشور را از انتخابات کاملا دور کرد، سرگیجه و درماندگی طراحان جذابیت انتخابات، که چند دهه عمر رژیم را بیمه کردند، کاملا نشان از این دارد که مردم در سوی دیگری افق را میجویند و اصلاحطلبان و سران حکومت نگاهشان به سرابی بیش نیست. شکست انتخابات از منظر شرکت و استقبال مردم، قطعی است. هیچ راهی در پیش نیست. یقین بدانیم روز انتخابات، در صف ایستادگان، با لعنت و سرزنش مردم روبرو خواهند شد.
۸. قرائن از پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری میگویند. شرایط بنبستی که برای ایران ایجاد شده است، و دلیل اصلی آن مدیریت تعدادی روانپریش متوهم و مجرم بر کشور است، برای کرهی شمالی نیز درسی خواهد بود. ترامپ با آرامش خیال بیشتری پس از اعتراضات اخیر مردم ایران مسائل ایران را دنبال کرد و مدام تکیه بر محکومیت ایران از سوی اجماع و فشار جهانی گذاشت.
۹. چین و روسیه هرچند که با مانورهای دریایی خود را همسوی ایران قرار میدهند و از آنسو بلافاصله میگویند این مانورها، یک رشته تمرینهای نظامی روتین است، در کنار جمهوری اسلامی نخواهند ایستاد. شرایط اقتصادی هر دو کشور آنچنان روی مرزهای ناپلئونی سود و زیان قرار گرفته است که ابدا بخاطر یک حکومت منفور و متحجری که آیندهی روشن اقتصادی و توسعه هم ندارد، و مدام به دست مافیای اقتصادی بیشتر نابود میشود، منافع خود با آمریکا را تا لبه به لبهی تنش نخواهند برد.
در پایان، جمهوری اسلامی در چنان خفت و گردابی گرفتار است که بسیار بعید است دیگر از مذاکرات با آمریکا همچون یکسال پیش، سود و راه نجات را ببیند. اکنون مشکل مردم شدهاند. مردمی که از در و دیوار مملکتشان فحش و ناسزا نثار علی خامنهای و نوچههایش میکنند. قتلهای حساب نشدهی ماموران رژیم، جسارت در مقابله با نیروهای پلیس شهری، به آتش کشیده شدن حوزههای دینی، شناسایی شدن مقرهای بسیج، و امکان زیاد دست بردن مردم به سلاحهای دستساز کابوس اصلی رژیم و تئوریپردازان آن است؛ انقلابی که رژیم و حامیاناش از آن خود را بسیار دور میدیدند، رسید. رژیم ابزارها و شگردهای کنترل آرامش و اذهان مردم را از دست داده است. دیگر روشها و حیل از جنس آنچه در چند دهه بکار گرفت، کارکرد ندارند. سطح فساد اقتصادی آنچنان بالاست که رژیم نمیتواند ترمیم اقتصادی کشور را حتی بطور نسبی وعده دهد. پس، احتمال اعتراضات مردمی تقریبا بسیار بالاست.
تحلیل/نقطه
۳۰ دسامبر ۲۰۱۹