حسن شریعتمداری جزییات و بازتابی از ملاقات و نشست موفق این شورا با جمعی از سیاستمداران آلمان را بیان نموده است. او با این نگاه خوشبینانه که سیاست آلمانیها دارای چرخشی در زاویهی نگاهشان به مسائل و حکومت ایران شده است، نقشهی راهکارهای آتی این شورا را برای دستیابی به نتایجی از ملاقات با دیگر مسئولین سیاسی کشورهای اروپایی تا حدی ترسیم مینماید.
آنچه از گفتههای حسن شریعتمداری، دبیر شورای مدیریت گذار، میتوان استنباط کرد بر روی دو سر فصل چیده شدهاند: او نخست زمان فعلی را بستری بهتر از گذشته برای نزدیکتر شدن به کشورهای اروپایی در منزوی ساختن رژیم ایران میبیند. دیگر آنکه موضع مثبت آلمانیها در نشست اخیر با شورا را قابل تعمیم و توسعه در سطح کشورهای عضو اتحادیه اروپا و سرانجام پارلمان اروپا ارزیابی میکند و امید دارد که شورا بتواند در نشست با پارلمان اروپا به دستاوردهایی قابل اطمینانی دست یابد؛ شورا بتواند در نگاه پارلمان به رژیم ایران «دگرگونی» ایجاد کرده و یا اینکه نگاه صوری این پارلمان را کنار زده و به اجماع ممکن و موجود اما خاموش اروپاییها علیه رژیم ایران، سوق دهد.
حسن شریعتمداری جزو کسانی است که باور داشته تشکیل و ظهور یک آلترناتیو برای جمهوری اسلامی ایران باید در ماههای آخر فروپاشی رژیم جمهوری اسلامی ساز و کار خود را نشان دهد. بی شک این رویداد که هیئتی از نمایندههای سیاسی ایرانی به ملاقات سیاسیون اروپایی میروند، نادر و کم نظیر است. اما به دو دلیل، بسی دیر روی داده است. نخست اینکه، امروز اروپاییها که سالها را، منفعل در برابر قراردادهای تجاری میلیاردی با ایران، و نگران از موج پناهندگی ایرانیان به اروپا، بیش از هر زمان به آمریکاییها باختهاند و در آیندهی ایران، بیشتر پیرو سیاستهای آمریکا دست کم در چهار سال آینده هم خواهند بود. دیگر آنکه، این شورا به احتمال زیاد در جهت دیپلماسیی راه خود را خواهد ساخت، باید بسازد، که بیش از همه به آمریکاییهای وابسته و وصل است. مگر اینکه بخواهد جدا و بیرون از سیاستهای آمریکا کنش نشان دهد!
ولی از آنجاییکه، هر اقدامی برای اینکه بین اپوزیسیون واکنش منجر شود، واکنشزا باشد، و بتواند از نیروهای سیاسی بیرون از اپوزیسیون هم، واکنشی را ببیند، به نفع منافع آتی مردم کشور ماست، از این رویداد و دستاوردهای آتی آن باید استقبال نمود.
این شورا در عمل نخستین جمع ایرانی متشکل از طیفهای متفاوت سیاسی و کنشگرایان اپوزیسیون است که برای اعلام موجودیت و ایفای نقش به سمت اروپاییها رفته است. قبلا این شورا تمایل خود را به مشاوره و رایزنی با کشورهای منطقهی خاورمیانه و همسایگان ایران بیان کرده بود. تنها، جایگاه و موضع دولت ترکیه شائبههای شک و نگرانی را دامن میزد. اینک که شورا بسوی اروپا راه یافته است، مسیر شورا بسی شایان توجه خواهد بود زیرا چنین امری با این فرمت، و در زمانی این چنین حساس از دید جایگاه جمهوری اسلامی ایران در داخل و خارج، سابقه ندارد. از سویی، اروپاییها که مدام تکیه و تاکید خود را بر راه حل دیپلماتیک مشکلات با جمهوری اسلامی گذاردهاند و هرگونه برخورد محکم و متکی بر فشار را در طول سالهای پس از جنبش سبز، کاملا نرم و مفلوج نمودهاند، اینک باید دید با شورای مدیریت گذار چه خواهند کرد!
گمانهزنیهایی پیرامون برنامهی کار شورا
۱) اگر اروپاییها اعتبار روی شورا باز کنند، قویترین دلیل آن داشتن جایگاهی قوی برای اروپا در درون شرایط سیاسی آیندهی ایران است. البته اروپایی علیرغم میلشان، افول قریب الوقوع رژیم ایران را احتمال میدهند و برای آینده با دست خالی بسوی ایران نخواهند رفت. مهم اینست که نیروهای احزاب راست اروپا در این میانه چه کنند، این چرخش بسیار حائز اهمیت است. زیرا نیروهای چپ اروپا تا زمانیکه دونالد ترامپ در کاخ سفید هست، سر سازش با آمریکا را نخواهند داشت و دست کم از وجههی پوپولیستی خودشان نهایت استفاده را در سیاستگذاریهای اروپا میبرند. اما شفافیت و صراحت در برخورد نیروهای راست اروپا با سیاستهای آمریکا، و بویژه در قبال ایران، هنوز جای تامل و شکیبایی دارد.
فرض، اینگونه چیده میشود که فروپاشی جمهوری اسلامی نزدیک است و رژیم ایران از گرداب مشکلات و تضاد عمیق خود با مردم ایران جان بدر نخواهد برد. آنگاه ماهیت و رفتار آلترناتیو جمهوری اسلامی برای اروپاییها گیرا و جدی خواهد بود. در مورد کشورهای دموکراتیک و پر قدرت اروپا مثل آلمان، انگلستان و فرانسه، نظام حزبی این کشورها در اتخاذ موضع سیاست خارجی نقش ایفا میکنند. در حال حاضر، سیاستهای دونالد ترامپ، مخالفان فراوانی را در اروپا تولید کرده است. موج مقابله با سیاستهای ترامپ، تا زمانیکه او از کاخ سفید برود، در اروپا چون دو دم قیچی عمل مینماید.
بنابرین، احتمال زیاد دارد که اروپاییها (نیروهای چپ اروپا) بخواهند در برابر جایگاه آمریکا در آیندهی ایران، از شورای مدیریت گذار، استفادهی «ابزاری» برای نزدیک شدن به تحولات سیاسی ایران و طیفهای سیاسی مخالف آمریکا را بنمایند. اپوزیسیون ایرانی مخالف آمریکا نیز همدوش اروپایی اینگونه طرح چیند که زورش را آمریکاییها بزنند تا رژیم برود و ما یکبار دیگر چون سال ۵۷ از آب ماهی بگیریم! از همین جا باید گفت، اگر شورای مدیریت گذار به این بازی تن در دهد، گزینهای را پیش رو دارد که در جهت خواستهای سیاسی نیروهای چپ تندرو، اسلامیست و ملی/مذهبیهای ایران نیز هست. این گزینه بخشی از اپوزیسیون خارج و داخل ایران را که ضد آمریکایی هستند، تا حدی راضی نگاه خواهد داشت. در زمان ما، دشمنی نیروهای چپ و ملی مذهبی و اسلامیست ایرانی با آمریکا هم قدیمیست و هم بهروز میشود. مخالفان سرمایهداری، مخالفان کودتای ۲۸ مرداد، مخالفان اسراییل و نئو لیبرالیسم، بدون شک اگر این اردوی مورد نظر اروپاییها تشکیل شود، پشت سر شورای مدیریت حرکت خواهند کرد. البته بخشی از تجزیهطلبان نیز از غافله عقب نخواهند ماند. در همین راستا شورا از حمایت چین و روسیه هم برخوردار خواهد شد.
اما، اینکه چنین اردویی در بین مردم ایران چه جایگاهی بیابد، بحث دیگری است. عناصر فعال در طیف مخالفان آمریکا، در حال حاضر در بین مردم ایران طرفدار زیادی ندارند. اما اگر بین ایران و آمریکا درگیری نظامی روی دهد و بخشی از مردم از آن مستاصل و درمانده شوند، آنگاه امکان گرایش آنها به اردوی سیاسی اروپای ضد آمریکا زیاد است.
ناگفته نماند که، اما و اگر زیادی در این تحلیل وجود دارد. با شناختی که از حسن شریعتمداری، دبیر و شهریار آهی، سخنگوی شورا داریم، این دو نفر بعید است که چنین اتحاد سیاسی مخالف آمریکاییها را با تکیه به اروپا معقول بدانند. هر چند که سخن از گرفتن مشروعیت و ماموریت از سوی اروپا، و در جایگاه آلترناتیو «شورایی» دوران گذار، قند دهان شیرینکنی باشد، اما مشکلات و پیچیدگیهای خود را دارد و باز میتواند شکاف بین بخشهای اپوزیسیون را عمیق تر کند. از سویی، چهل سال گذشته به ما نشان داده است که این تضاد و حرکت موازی بین دولتهای ایران و آمریکا، بطور واقع و مشهود، به نفع ملت ما نبوده و نخواهد بود.
۲) شورای مدیریت گذار، در راستای دکترینهای سیاسی از کودتای ۲۸ مرداد به بعد، و چهل و چند سالهی انقلاب حرکت ننماید. نخواهد که تنها به مشروعیت از سوی اروپاییها اکتفا نماید، و بخواهد ارتباط و موضع خود را در برابر آمریکا مثبت و منعطف نگاه دارد. اما در عین حال برای اینکه بتواند مشروعیت و ماموریت لازم را در دست داشته باشد، بسوی یک سیاست دارای توازن حرکت کند. اینجاست که شورای مذکور نشان خواهد داد تا چه حد کار سیاسی را بلد است؛ به اروپایی و آمریکاییها نشان دهد که با تکیهی بر واقعیات مسلم و محکم جهان اقتصاد و سیاست و با باور به توسعهی سریع ایران، دوستان اروپایی ارزشمندتر از دوستان آمریکایی نیستند و بر عکس.
۳) شورای مدیریت گذار، با نامی که برای خود برگزیده است، دوران مهمی را میخواهد سامان دهد تا سازمان اداری کشور پس از فروپاشی جمهوری اسلامی در هم نریزد. باید گفت که با گذر زمان، از تتمهی امید به اینکه رژیم ایران بخواهد تن به خواست مردم دهد، چیزی باقی نمانده است. بنابرین از اهداف مهم این شورا نه تنها جلب حمایت قدرتهای اروپایی از خواستهای مردم ایران است، که باید همکاری و حمایت اروپاییها را برای تضمین نوعی چتر نجات برای فرود امن در دوران گذار، درخواست نمایند.
۴) بدترین حالت این است که شورای مذکور به دستاوردهای بزرگی نائل نشود و این اقدام نیز همچون دیگر کنشهای اپوزیسیون، عقیم باقی بماند. که البته شکست بسیار بزرگی برای جامعهی نخبگان سیاسی برونمرز خواهد بود.
در پایان، باید امیدوار بود که این شورا بهترین استراتژی را برگزیند، در میان این استراتژی، به جلب دیگر نیروها و افراد دارای پتانسیلهای هدایت مبارزات مردم علاقه و همت نشان دهد و براندازی رژیم را تدارک ببیند.
تحلیل/نقطه
۷ ژانویه ۲۰۲۰
https://news.gooya.com/2020/02/post-34978.php