در دنیای سیاست و بویژه بینالمللی، عادات و اصول اکتساب شدهای در جهان آزاد و دموکرات تعبیه و جایگذاری شدهاند که پایبندی صوری و آدابمنشانه به این اصول گاهی همچون کمدیهای سیاه در روابط بین کشورها مرسوم میشوند. احترام به کسانی که خود را منتخب از سوی مردم میدانند، یکی از این اصول تشریفاتی است و گویی برای بعضی حد و مرزی نمیشناسد.
دولتهای اروپایی، اگر منصفانه به تاریخ جمهوری اسلامی بنگریم، بسیار با رویکرد سازشکارانه و اپورتونیستی با این رژیم برخورد کردند و میکنند. با اینکه جمهوری اسلامی به صراحت و با سماجت، ارزشهای مدنی و بشری اروپای دموکرات را در تمام دهههای عمرش زیرپا گذاشته است، اما در همین هفتهی گذشته شاهد برخورد دوستانهی نخست وزیر کانادا با وزیر خارجهی جمهوری اسلامی بودیم و باز حکایت ادامهی این شب سیاه تشریفات سیاسی، برای منافع کانادا، ادامه یافت.
جادهای که سید محمد خاتمی با ظاهرفریبی در پس چهرهی اسلام میانهرو برای ابتیاع روابط تجاری با اروپا ساخت، در دوران احمدینژاد دستخوش ناهمواریهای بزرگی شد. ادب سیاسی و سیاست مماشات دموکراتهای آمریکا و تعفنزای باراک اوباما و جان کری، برای بازسازی این جاده، بسیار زشت عمل کردند. در راستای این زشتکاریهای دموکراتها، نتیجه اما شفافتر و شفافتر میشد؛ قدرت علی خامنهای، اصولگرایان، محافظهکاران و سپاه پاسداران مدام افزونی یافت.
دوران حسن روحانی از ویژگیهای خاصی برخوردار است؛ کاملا از همان اوان تولدش، صدای سم اسبان لشکر فاشیسم مذهبی و ایدئولوژیک استراتژیهای علی خامنهای را به گوش میرساند. این دوران برای آنهاییکه هنوز قدری وجدان بیدار در خود بیابند، پایانی بر «امید»های موهوم و شُبهههای نیرنگآلودهی طرفداران اصلاح جمهوری اسلامی در داخل و خارج کشور باید باشد و در عمل شده است. اما طرفداران اصلاحات و استمرار عمر جمهوری اسلامی از آمریکا گرفته تا اروپا و درون ایران، که مدام نحیفتر و کمتر می شوند، با انواع توجیهات و مغالطهکاریها همچنان قصد دارند برای جمهوری اسلامی زمان بخرند و آنرا ناجی و نگهبان ایران در برابر «داعش»، تجزیهطلبان، صهیونیسم و امپریالیسم آمریکا نشان دهند.
خوشبختانه با اینکه این نمایش زشت سیاسی، دستکم سی سال است که در برابر چشمان و وجدان ایراندوستان راستین رنگ میبازد و کسادتر میشود. ولی علی رغم افشای کارگردانان و بازیگران این نمایش، هنوز، هم سیاستمداران اروپایی، هم دموکراتهای آمریکا، هم ایرانیان باورمندان به اصلاحات سعی در جعل واقعیت و ماهیت جمهوری اسلامی ایران دارند. تلاش میکنند حبابهای امید به تحول و دگرگونی نیکسرانجامی را در هوا در رقص نگاه دارند. درد آنجاست که اینها رسانهها را در اختیار دارند. اینسو وزیر خارجهی ایران به نفع رژیم دروغهای کلانی را تحویل دنیا میدهد و آنسو دموکراتهای آمریکا صدایشان را پخش میکنند رژیم ایران را باید نگاه داشت تا متحول شود.
طرحی نو
نمی توان از این واقعیت دردناک غافل شد که بازندهی اصلی در این میان کیست؟ او کسی نیست جز هم او، که او را میشاید نقش اصلی در این میدان داشته باشد و امور به او سپرده شود: مردم ایران! مردم ایران بازندهی اصلی این تقلبها و منفعتجوییها هستند. جز طبقات محروم و متوسط ملت ایران که با مدارا و نجابت میخواهند آنچه را سزاوار آن هستند بدست آورند، کسی با ادامهی عمر رژیم ایران زیان سنگین نخواهد کرد.
میلیونها ایرانی، سالهاست، که در پشت شبکههای اجتماعی و رسانهها، در افشای شخصیت راستین سردمداران ایران، در بازتاب عواقب سیاستهای مماشات اروپا و دموکراتهای آمریکا با رژیم ایران و در حمایت از مبارزات مدنی و قهرآمیز مردم ایران تلاش گسترده و خستگی ناپذیری را سر و سامان دادهاند. صدای بسیاری از آنها شنیده نمیشود. توییتهای بسیاری از آنها انعکاس درخور اهمیت مطلب نمییابد. مقالات فراوان کنشگران بازتاب کافی نمییابد. در این چنین شرایطی آنها که رسانه را بدنبال میکشند و اتوریتهی کافی برای بیان نظرات خود دارند، میتوانند از میلیونها توییت ایرانیان موثرتر باشند و در انعکاس مسائل به افکار جهانیان میدان را از هواداران و طرفداران رژیم ایران بربایند.
در چنین شرایطی که سی و اندی سال شاهد آن هستیم و بازیهای کثیف سیاسی رژیم ایران ادامه دارد و چشمپوشیهای غرب هم معمول گشته است، کسی چون مایک پمپئو، وزیر خارجهی آمریکا مدتی است که با دقت و ظرافت گزارهها و سخنرانیهای گزنده و تیزی را برازندهی دروغها، لافها و تحریفهای کریهی مقامات سیاسی ایران است، به آنها میسپارد.
جملهای که امروز پمپئو به سوی علی خامنهای روانه ساخت نه تنها صدای ایرانیان خواهان فروپاشی رژیم است که گوشهای از تاکتیکهای فرسودهی مخالفان قدرت خامنهای در ایران را هم بازگو میکند. پمپئو در روز انتخابات نمایشی و فرمایشی ولی فقیه، از ترس و وحشت خامنهای در پی نتایج یک انتخابات آزاد در ایران میگوید. چند هفتهی مداوم خامنهای مردم را به شرکت در انتخابات تشویق و ترغیب و تهدید کرد. امروز وزیر خارجهی آمریکا او را ترسویی مینامد که در پشت انتخابات فرمایشی پنهان شده است.
در طول سال گذشته پمپئو بارها در تضاد با خواستهای علی خامنهای سخن گفت. پمپئو دقیقا روی این نکته که خامنهای در حال حاضر شدیدا در بین مردم ایران منفور است دقیق شده و بر آن تاکید میكند. دولت ترامپ و بویژه همت مایک پمپئو توانستند پس از سالها آن «احترام» و ردای دیپلماتیکی را که در جهان مرسوم است و شامل انسان یاغی و ستمگری چون خامنهای میشد را کنار گذارده و به این «آیتالله» شیطانصفت بتازند.
تحلیل/نقطه
۲۲ فوریه ۲۰۲۰