اولین گفتگو با رضا پهلوی بعد از انتشار فایل صوتی جنجالی و ماجراتراشی گزارشگر

مصاحبه‌ای از سوی گزارشگر کیهان لندن با شاهزاده رضا پهلوی انجام شده است. وقتی می‌گوییم، نمی‌توان دید و فهمید که از کجا، و چرا اینقدر ضربه به این صفوف و قامت‌های مبارزه‌ در خارج از کشور می‌خورد، بی‌دلیل نیست. این هم شاهدی از این دست که توسط گزارشگر این مصاحبه، روز دوم فرودین‌ماه ۱۴۰۰، عیدی‌مان شد. سماجت مکدر گزارشگر عیان است و پرسش‌های تکراری، با همان دست و دسته،همچون دهه‌های گذشته هاون‌کوبی و به هوا افشان می‌شنوند:

در حیرت فرو می‌مانیم از پرسش‌های این گزارشگر، که گویی بیشتر دنبال تهیه یک «ماجرای تاریخی» است تا اینکه مطلبی را در همسویی و هم‌آوایی با این روزهای مهم در مبارزات مردم ایران با رژیم اهریمنی حاکم بر کشور، گرد آورد.

وقتی می‌گوییم، نمی‌توان دید و فهمید که از کجا، و چرا اینقدر ضربه به این صفوف و قامت‌های مبارزه‌ در خارج از کشور می‌خورد، بی‌دلیل نیست. این هم شاهدی از این دست که توسط گزارشگر این مصاحبه، روز دوم فرودین‌ماه ۱۴۰۰، عیدی‌مان شد. پرسش‌های تکراری، با همان دست و دسته،همچون دهه‌های گذشته هاون‌کوبی و به هوا افشان می‌شنوند:

. شما پدربزرگ‌ات می‌توانی بشوی، یا نمی‌خواهی بشوی؟
. شما اگر مردم بگویند «شاه ما شو»، شاه‌شان می‌شوی؟
. شما بالاخره چه چیزی را به چه چیزی ترجیح می‌دهی؟ جمهوری را به پادشاهی یا بر عکس؟
. شما کار دیگری که نداری، پس بگو فردا که رفراندومی بشود، رای اولی‌ات چیست؟
. شما بگو بلاخره کدام کشورها جمهوری خوب و کدام کشورها پادشاهی خوب هستند؟
. شما بگو برایت چقدر مهم و مطلوب است که در آینده‌ی ایران نقش سمبلیک و نمادین داشته باشی؟

«ما که نمی‌فهمیم»، اما آنهاییکه سردبیر رسانه‌ها هستند بی‌زحمت نگاهی به این گزارش و این پرسش‌ها بیاندازند. «ما که بلد نیستیم»، اما اهل رسانه و خواص دنیای رسانه‌ای، یکی دو دقیقه عینک‌شان را عوض کنند و ببینند که؛ این‌ست روند و سیاق یک گزارش حرفه‌ای برای بیرون کشیدن «زوایای پنهان» در پس مسائل و تصمیم های سیاسی، و آشکار ساختن افق تماشایی‌تر و جدیدی به مخاطبان؟

شک، تردید، یاس، و هر چه بگویید، از نیت و اجرای این گزارش سرایت می‌کند، اما ذره‌ای روشنایی برای فردای سیاسی رضا پهلوی و طرفداران او در پس و پیش این پرسش‌ها دیده نمی‌‌شود. مگر رضا پهلوی به زبان غیر فارسی حرف زده و یا اینکه اشعار را بجای کلام صریح بکار برده است. پس هدف از ارسال این گزارشگر برای انجام این مصاحبه، چه بوده است؟ باز هم «مچ‌گیری» از رضا پهلوی و به نفع اپوزیسیون برونمرز؟!

این همه پرسش حرفه‌ای و به‌روز می‌توان از شاهزاده نمود! در ازا، از کسیکه می‌تواند در مبارزه با جمهوری اسلامی، مهره‌ای پر توان باشد، فقط، و فقط، می‌خواهیم در یک کالبد بماند؛ «شاه می‌خواهی بشوی یا اولین رییس جمهور پس از براندازی رژیم باشی؟» گویی مسیر مبارزات و توانایی‌های رضا پهلوی، تنها، و تنها، موکول به این مقوله است و از او هیچ انتظار و برداشت دیگری نداریم.

ناگفته نماند، که پاسخ‌های رضا پهلوی همچنان در راستای تایید سخنان سال‌های گذشته و بویژه مصداقی تاویلی بر فایل صوتی معروفی است که این اواخر انتشار یافته است. او بسیار با دقت و با نکته‌سنجی، به شیطنت‌های پرسش‌ها آرامش می‌بخشد و تفهیم می‌کند که هر آنچه کرده‌ام، در راستای تقویت و فربه‌کردن مبارزه علیه جمهوری اسلامی ایران است که باید هدف اصلی همه‌ی ما باشد و بدان دست‌یابی به اتحاد مقدور نمی‌گردد.

در زیر، مصاحبه را که از سایت گویا برگرفته شده ملاحظه نمایید.


کیهان لندن – در آخرین هفته ۱۳۹۹ (۲۶ اسفند ۱۳۹۹) یک فایل صوتی در اینترنت و شبکه‌های اجتماعی منتشر شد که در آن بخش‌هایی از سخنان شاهزاده رضا پهلوی در یک نشست مجازی شنیده می‌شود که وی به تشریح نظرات خود درباره موضوعات مختلف از جمله نظام‌های پادشاهی و جمهوری می‌پردازد. این سخنان با اینکه پیش از این و در سال‌های گذشته نیز به اشکال مختلف از سوی شاهزاده رضا پهلوی مطرح شده بود اما بلافاصله مورد تعبیر و تفسیرهای گوناگون قرار گرفت و رسانه‌های مختلف فارسی‌زبان در برنامه‌های متعدد به آن واکنش نشان دادند.

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

شاهزاده رضا پهلوی در یک مصاحبه اختصاصی که توسط نازنین انصاری روزنامه‌نگار بین‌المللی و مدیرمسئول کیهان لندن انجام شده به پرسش‌هایی درباره پرنسیپ‌های سیاسی و فکری خود پاسخ می‌دهد.

نازنین انصاری: شاهزاده، اجازه بدهید مستقیم وارد موضوعی بشویم که اخیرا واکنش‌های بسیاری داشته. در بخش گزینشی پخش شده‌ای از نوار صحبت‌های ظاهرا طولانی شما با جمعی، گفته‌اید جمهوری را به پادشاهی موروثی ترجیح می‌دهید؛ چرا؟

-به عنوان یک دموکرات، باور به مقام موروثی و گزینش ژنتیک ندارم. در عرصه عمومی ‌این تبعیض مسلّم را رد می‌کنم. میراث، موضوعی مربوط به زندگی شخصی و روابط فامیلی است، نه امور دولتی و حکومتی.

– یعنی اگر در فردای ایران رفراندمی ‌برای انتخاب نظام جمهوری و پادشاهی باشد، رای شما به اولی خواهد بود؟

– به حقوقدانان جمهوریخواه و مشروطه‌‌خواه اجازه بدهید بهترین گزینه‌های خود را در پیشگاه مجلس مؤسسان که منتخب آزاد مردم خواهد بود ارائه دهند. آنگاه من می‌توانم مثل همه ایرانیان رأی خود را بین معلومات، و نه مجهولات، بدهم.

– پس شما هنوز تصمیم خود را بین جمهوری و پادشاهی نگرفته‌اید…

– ببینید، اگر پیش از تدقیق اینکه سخن راجع به چه نوع جمهوری و کدام پادشاهی است، بگویم که قطعا انتخابم جمهوریست، معنایش این است که هر جمهوری را به هر پادشاهی ترجیح می‌دهم! اما به تحقیق و بنا بر واقعیات موجود دنیا، این جواب درست نیست! بعضی از پیشرفته‌ترین نظام‌های سیاسی مثل اسکاندیناوی، هلند و بلژیک پادشاهی و بسیاری جمهوری‌ها نیز از بدترین حکومت‌ها هستند!

– منتقدین این پاسخ شما می‌گویند آن کشور‌ها در شمال اروپا ربطی به واقعیات کشورهای اسلامی و منطقه ما ندارد. اینجا پادشاهی‌ها دموکراتیک نیستند!

– مگر جمهوری‌هایشان دموکراتیک هستند؟! ثبات و وضع زندگی مردم در مراکش، اردن، امارات و عمان به مراتب بهتر از لیبی، سوریه، عراق و یمن است. البته جمهوری سکولار و مدرن آتاتورک در همسایگی ما موفق بود. ولی آنهم امروز با تلاش برای وارد کردن دین در دولت وهمچنین پایمال کردن حقوق شهروندان کُرد آن کشور به وحدت ترکیه کمک نمی‌کند.

چرا راه دور برویم! مگر در رفراندم پس از انقلاب اسلامی مردم به یک جمهوری‌ رای ندادند که ماهیت‌اش را نمی‌شناختند و نمی‌دانستند چیست؟! این اشتباه بزرگ تاریخی را تکرار نکنیم. بدانیم دقیقا به چه رأی می‌دهیم. پافشاری بر شکل نظام قبل از آنکه بدانیم محتوایش چیست، خواست جمهوری اسلامی است تا مخالفین خود را در یک بحث بی‌پایان فلج کند. آنچه امروز می‌تواند محور همگرایی و همبستگی ملی قرار بگیرد و راه کشور را به سوی آزادی و رفاه ایرانیان باز کند، یک نهاد مقتدر پارلمانی برخاسته از رای همه مردم و رفع هرگونه تبعیض و رعایت کامل حقوق بشراست. این حرف و باور همیشگی من بوده است.

تاکید می‌کنم، در سایه قانونی که آن حقوق، بخصوص حقوق اقلیت در مقابل اکثریت را حفظ می‌کند است که اقتدار و مشروعیت نهاد پارلمان تحکیم می‌شود. در حالی که تمرکز قدرت در دیکتاتوری اکثریت باعث می‌شود که اقتدار و مشروعیت حکومت در جامعه‌ی متنوع و متکثر ایران کم شود.

– پس شما همصدا با آنهایی نیستید که در خیابان‌های ایران فریاد زدند «رضا شاه، روحت شاد». چون به نظر می‌آید که آنها یک پادشاه مقتدر می‌خواهند.

– پدربزرگم از بیشتر همروزگارانش در ایران جلوتر و به فکر عظمت ایران در صد سال آینده بود. فکر می‌کنید اگر امروز زنده بود همان کار‌های صد سال پیش را انجام می‌داد؟! برداشت من از این فریاد‌ها، اهداف و خدمات پدربزرگم، یعنی مدرنیته و عظمت ایران است. ما باید به‌روز شویم. امروز این امر بدون مشارکت همگانی ممکن نیست. حل سازنده اختلافات بدون داد و ستد پارلمانی بین نمایندگان راستین همه مردم ایران ممکن نیست. آنچه ضروریست همکاری حول هدف مشترک رسیدن به آن پارلمان است. امروز درماندگی در اختلافاتی که فقط در آن پارلمان می‌تواند حل شود، کمک به استبداد دینی است که هر روز ادامه‌اش به فقر، نارضایتی و حتی خطر تجزیه کشور اضافه می‌کند. به همین دلیل کمپین «نه به جمهوری اسلامی» نه تنها بسیار اهمیت دارد بلکه همزمان می‌بایست جامعه سیاسی و مردم ایران درباره محتوای آینده به بحث و گفتگو بپردازند تا بدانند وقتی به جمهوری اسلامی «نه» می‌گویند قرار است به کدام جایگزین «آری» بگویند.

– حالا فرض کنیم مردم به نوع خوبی از پادشاهی رأی بدهند. اگر از شما بخواهند این مقام را بپذیرید، جوابتان چه خواهد بود؟

– بجای مفروضات و «اگر» بگذارید شک و شبهه‌ای درباره شخص خودم، یعنی آنچه می‌خواهم و آنچه قبول نخواهم کرد، باقی نگذارم:

صحنه سیاست به دو بخش جبری و اختیاری تقسیم می‌شود. اولی راجع به حکومت است؛ و ما در اینجا از یک «حکومت خوب» صحبت می‌کنیم؛ قانون اساسی و مصوبات این حکومت را باید پذیرفت و سرپیچی از آن قانون‌شکنی است و مجازات دارد. اما بخش دوم مربوط به تشکل‌های آزاد مدنی و سیاسی مثل احزاب است. هرکس می‌تواند به آن بپیوندد یا از آن جدا شود.

من وقتی می‌گویم تصمیم خودم را گرفته‌ام، درواقع از پرنسیپ‌های سیاسی و فکری خودم صحبت می‌کنم که حاصل مطالعات و تجربیات خودم و در ارتباط با آینده‌ی با ثبات برای ایران است. من به هیچ وجه نمی‌خواهم هیچ نقشی را درحکومت یا بخش جبری و سیاسی به عهده بگیرم.

– شما گفته‌اید که یک رل سمبلیک یا نمادین که قدرت حکومتی ندارد، ممکن است مطلوب باشد. آیا چنین نقشی را قبول می‌کنید؟

– اگر منظورتان یک رل کاخ‌نشین و محدود به تشریفات باشد، ابدا! من اصرار دارم که در ارتباط با هم‌میهنانم آزاد و فعال باشم. به گوشه و کنار کشورم بدون محدودیت‌های تشریفاتی سفر کنم. با مردم باشم، حرف دل آنها را بشنوم. نمی‌خواهم آنطور که به وابستگان قدرت حکومتی می‌گویند، به اصطلاح «آقابالاسر» آنها باشم و مرا از خودشان جدا بدانند.

ببینید، دولت‌ها می‌توانند بهترین قوانین را برای حمایت از زنان و کارگران و اقلیت‌های مختلف وضع کنند. اما نمی‌توان آنها را با هیچ قانونی مجبور کرد که از حقوق خود مطلع نیز باشند و برای به دست آوردن حقوق قانونی خود پافشاری کنند! من در رابطه با این آگاهی و بیداری اجتماعی است که می‌خواهم آنچه را که پس از دهه‌ها زندگی در جهان آزاد و پیشرو، تجربه کردم به هموطنانم منتفل کنم تا هرگاه هر بخشی از جامعه از حقوق خود محروم شد یا محروم ماند، صدایش را به گوش سایر ایرانیان و جهانیان برسانم. علاقه عمیق من به ایفای این نقش است. نه بیشتر، نه کمتر. تا آن زمان هم که ترجیح می‌دهم همین نقش خودم را در همگرایی و همبستگی ملی و در حمایت از کمپین‌هایی مانند «نه به جمهوری اسلامی» ایفا کنم و آن را با امکاناتی که دارم به گوش جهان و سیاستمدارانش برسانم تا مردم ایران پس از جمهوری اسلامی بتوانند آزادانه انتخاب کنند که کدام نظام را برای داشتن دموکراسی و حقوق بشر، برای تضمین آزادی و رفاه و امنیت و آبادی ایران، ترجیح می‌دهند.

نقطه

۲۲ مارس ۲۰۲۱