
مطلبی را از سوی این دو «کارشناس»، در «یو اس تو دی»، انتشار دادهاند. بسی جای تامل دارد که دو کارشناس، که با معرفهی اعضای نایاک، در سایت گویا مطلب بدانان نسبت داده شده است، وارد یک زبان هشدار با ادمینستریشن جاری و رییس جمهور آمریکا میشوند. به بایدن میگویند: تو به طبقهی متوسط آمریکا قول ارتقاع جایگاه و رفاه، از مجرای سیاست خارجی را دادهای اما اکنون درگیر «ارزشهای» آمریکاییهای «تندرو» شدهای.
نقطه، طبق روش رایج، نخست نگاهی به مهمها و سرخطهای این مطلب دارد و سپس به تحلیل از آن میپردازد. هدف از اینگونه تحلیلها در اصل برای شکافتن نگاه، استدلالها و روشهای کلامی نویسندگان برای رسیدن به اهدافشان است.
در مطلب خود، اشاره میکنند که بایدن وارث سیاستهای خشن ترامپ است و باید که سیاستهای جنگطلبانه آمریکا علیه ایران را پایان ابدی بخشد. مینویسند که بایدن با آنکه قول داده بود نقش طبقهی متوسط در سیاستهای خارجی آمریکا برجستهتر شود، اما در عمل دیده میشود که بایدن راه جنگهای بی پایان را به آمریکا باز خواهد کرد و منابع، ثروت و ارزشهای آمریکا به هدر خواهند رفت.
مینویسند که سیاستهای فشار حداکثری ترامپ، و اقدام دولت او به جنایت (منظور نابودی قاسم سلیمانی است) همراه با رفتاری از سوی ایران، موشکپرانیها شد، و جنگی تمام عیار داشت در میگرفت. بهتر است که سیاستهای ترامپ بسرعت پایان یابد، تحریمها برداشته شود، زیرا، اگر نشود، آنوقت، پیامدش این شهر موشکی است که سپاه پاسداران از آن پرده برداشت. اگر بایدن خواهان پرهیز از جنگ دههها در خاورمیانه است، پس باید سریع به دیپلماسی روی آورد و با ایران به شرایط برجام ۲۰۱۵ بازگردد، اما بایدن همچنان در ادامهی سیاستهای ترامپ قدم برمیدارد.
تاکید میکنند که سیاستهای ترامپ، ایران را به موضع خشن کشاند، حملات موشكها را موجه ساخت و جنگ نیابتی ایران در عراق را توسعه بخشید و اینک بایدن خلاف وعدههای انتخاباتیاش، همچنان با تحریمها و فشار با ایران سخن میگوید، در حالیکه کادر بایدن در تنظیم برجام کار کردهاند و اینک باید روی آن عمل کنند. اگر زمان بگذرد و ایران سر به شورش بردارد، آمریکا تا سالها درگیر جنگ بی پایانی خواهد شد.
سپس خاطرنشان میسازند که بایدن باید ایران را قوی ببیند، زیرا ایران سالها «کیسه بوکس» سیاستهای دو حزب آمریکا بوده و از توان بالایی برخوردار است. در راستای اهمیت خطر ایران برای آمریکا، این دو نویسنده به نظرسنجی دو منبع اشاره میکنند که طبق آن، دو سوم آمریکاییها طرفدار چارهی دیپلماتیک و ادامهی دیپلماسی با ایران هستند و ۸۴ درصد رایدهندگان به بایدن در این گروه قرار دارند.
در بخش نتیجهگیری، مینویسند که پنتاگون که سالها درگیر سیاستهای جنگی بود. اکنون باز دارد به آرامشی میرسد و بازگشت به شرایط جنگی، بدنبال درگیری نظامی با ایران، شروع دوران طولانی سخت برای آمریکاییهاست که هم اکنون با کورونا، فقر و مشکلات اقلیم زمین روبرو هستند و دارایی و امکانات جامعهی آمریکا ابدا کفاف رویارویی با این مشکلات را نمیدهد! مینویسند که اگر تندروها گرداننده سیاست رفتار با ایران باشند، بایدن بشدت درگیر مشکلات دامنگیر خواهد شد و در تمام دورهی ریاستاش از آنها رهایی نخواهد یافت و بهتر که بایدن به وعدهی «آمریکای متحد» پایبند بماند.
تحلیل
هر کسی که روزانه، حتی ۲ دقیقه اخبار ایران و آمریکا را دنبال کند، میبیند که در این مقاله هیچ حرف تازهای نیست. مسائلی تکرار شده، که روزانه بین ایران و آمریکا، و طرفداران سیاستهای احزاب آمریکا و هواداران سیاستهای ایران رد و بدل میشوند. حتی آنجاییکه مدام و به کرات تاکید میشود و به دولت بایدن هشدار داده میشود، که جنگ با ایران به معنای باتلاق نابودی آمریکا در خاورمیانه و برای چند دهه است، هیچ حرف تازهای نیست! از زمان جرج بوش پسر، این تهدیدها و این رجز خوانیهای از طرف دو دولت ایران و آمریکا در جریان بوده است. آنجاییکه چند بار در این مقاله، برجام و شرط بازگشت آمریکا به پیمان سال ۲۰۱۵، عاقلانهترین کار ذکر میگردد نیز، حرف کهنه است و بارها شنیدهایم. آین مقاله در کالبد کلی خود، یک «برگ تاریخ» برای نویسندگان آن است.
اما، دارای کمبودها و نقاط ضعفی است که از چشم و وسعت دید، شاید هم در بعد جسارت، و شاید هم در پس نیت نویسندهها گم شدهاند. کمبودهای بزرگ و ناگفتههای آشکار در این مقاله دیده میشود.
نخست اینکه، از کی قرار شده است که مردم آمریکا را فقیر و گرفتار ببینیم؟ در گزارش علمیی که هفتهی گذشتهی انتشار یافت و فنلاند را خوشبختترین کشور دنیا، ایران را در جایگاه ۱۱۸ قرار داد، جایگاه آمریکا چندم بود؟ ۱۹. کشوری با بیش از ۳۰۰ میلیون نفر جمعیت، و با این همه «استانداردهای بدبختی» که امثال این دو نویسنده و برنی سندرز و نوام چامسکی برای آمریکا ردیف میکنند، در مقام ۱۹ جهان قرار دارد، یعنی بسیار جلوتر از بسیاری از کشورهای اروپایی جای گرفته است. پس، بی مورد نیست، اگر به این دو مهاجر کشور آمریکا بگوییم: «زیاد نگران آمریکاییها نباشید!» و یقین داشته باشید گزارش مذکور، در حد نظرسنجیهای مورد ارجاٰع شما، اعتبار و ارزش دارد.
یادمان نرود، که در دوران ریاست جمهوری ترامپ، چقدر مقاله خواندیم و توییت دیدیم که «آمریکا رو به جنگ داخلی است و از هم میپاشد و فلان و بمان میشود!» در سایت نقطه اشارهای داشتیم، که چهارچوب جامعهی آمریکا بسیار مستحکمتر از اینهاست و اینگونه امواج را این جامعه از سر بارها گذرانده است. بنابرین، دوستانه به این دو کارشناس مهاجر، ایرانیالاصل، میگوییم، که چندان نگرانیتان مورد ندارد و آمریکا در ازای جنگ با ایران که هیچ، حتی با چین هم، برندهی نهایی نبردها خواهد بود و مهمتر اینکه مردم آمریکای آزاد، خوب میدانند بهای هر ارزش و جایگاه چیست.
دوم آنکه، چرا کم نوشتید! چرا فقط روی سخنتان با آمریکا و بایدن بود؟ زبانفهمتر هستند؟ که حتما هستند. حالا شما اگر جای این زبانفهمها، قرار باشد با زباننفهمهای علی خامنهای سخن بگویید، گمان میکنید کار آسانی است؟ كاری به آسانی همان کار «وعدههای انتخاباتی» که قرار بود ترامپ را شکست دهند؟ و ایران نیز به همین «غنیمت» ها راضی است: چون در ایران هم، همین زبان منطق زیبای شما دو مهاجر، فهمیده میشود که «به فکر مردم ایران باشیم!» چند تا خط هم از ایران برای مخاطبین آمریکایی، که دلسوز آنهایید، مینوشتید! کمی هم از مشکلات دیپلماسی دولت بایدن، در راه رسیدن به تفاهم، با یکی از مرتجعترین حکومتهای تاریخ بشری، قلم میفرسودید! حق این است که «کارشناس»، دو رویهی زوایای پنهان و «پیچیدهی» سیاست را برای عوام آمریکا باز نماید.
مطمئن هستم، آن بخش مردم آمریکا، که طرفدار برخورد قاطع امروز، و نه فردای خیلی دیر، با ایران هستند، با این قلم، همسویند، که مذاکره با علی خامنهای و سپاه پاسداران، مذاکرهی با «یاغیان» زمانهست. یاغیانی که می گویند چه در سر دارند، و زمان را بسود خود در حرکت می بینند.
اینکه، چرا مسیر قلم و محصول کار کارشناسیتان بسوی بایدن است، قبول، و ایرادی نمیگیریم. به این نتیجه رسیدهاید که؛ بایدن با برداشتن تحریمها، بازگشت سربزیرانه به برجام و تمکین در برابر قدرت جنگآفرینی ایران، سرفصلهای سیاست خارجی خود را، برای تامین رفاه و آسایش و امنیت آمریکا انتخاب کند. اما اگر اینطور نشد چی؟ باز هم کم نوشتهاید! اگر ایران همچنان به ماجراجویی ادامه داد و تازه «علف گردن کلفتی» به دهان بزی خوش آمد، چه باید کرد؟ فکر میکنید که همهی طرفداران سیاستهای تند علیه ایران، در این حد نمی فهمند و اینگونه محاسبات سیاسی را روی میز ندارند؟ بعید است، ها؟
از جنگ آمریکا و عراق بیش از دو دهه میگذرد. از جنگ ویتنام هم چندین دهه میگذرد. امروز که به عراق و ویتنام مینگرید، شما دو ایرانی، چگونه می اندیشید؟ اگر ویتنام در آغوش اتحاد جماهیر شوروی مانده بود، و اگر عراق در زیر حکومت صدام حسین ادامه میداد، شرایط این دو کشور چگونه بود؟ بسیاری مردند، بسیاری خود را منفجر کردند و دیگران را هم کشتند. بهایی پرداخته شد. میتوان بیاد همهی آنهاییکه این بها را پرداختند، ساعتها در اندوه بسر برد، که طبیعت انسان حکم میکند چنین باشیم. اختلافنظرها به احتمال زیاد بر سر این بهای پرداختشده است؛ بسیار گران، گران و یا به صرفه بود!
از این دو کارشناس میپرسم: میدانید چند گروهک مسلح افراطی و خونریز در خاورمیانه و آفریقا، با پیروی از سیاستهای جمهوری اسلامی ایران، پای گرفته و خون در رگ هایشان دارند؟ تا حال با لیست آنها برخورد کردهاید؟ تا حال با جنایات و خونریزیهای این گروهکها در دو دهه اخیر آشنا شدهاید؟ با نگاهی به کمیت و کیفیت عملکرد این گروهکها در خاورمیانهی عزیز، هر کارشناسی میفهمد که این رودخانهی خون، که ایران از مهمترین پشتیبانان آن است، هرگز نخواهد خشکید، مگر اینکه منبع کمکهای مالی و سلاحی به این گروهکها قطع شوند. دونالد ترامپ، دانسته و یا ندانسته، به خشکاندن این رودخانه اقدام کرد. در زمانیکه، اروپاییها، و تئوریسینهای سیاستهای مماشات با ایران، بی خیال از آنچه بر سر مردم خاورمیانه، دختران و زنان آنها میگذرد، با ، از همهی این گروههای خونریز و بیرحم چشم پوشیده بودند، ترامپ نپوشاند. می دانم انگشت اشارهتان به این است که «آمریکا داعش را ساخت»، ولی وسعت و عمر این گروهکها بسیار بیش از داعش بوده است.
وقتی خوب به امثال این دو کارشناس دقت میکنیم؛ حرفشان ساده است: خاورمیانه را به ایران بسپارید، وگرنه در آنجا با جنگی بی پایان درگیر خواهید شد! بگذارید تندروهای اسلامی («بربرها»)، در خاورمیانه هر آنچه دوست دارند بکنند. بگذارید مکتبهای «آسمانیشان» بکشند، بترسانند و در تمام کشورهای اسلامی، رعب و وحشت دامن بگسترانند. در عوض، به فکر مردم آمریکا باشید! به فکر گرسنگان آمریکا و وعدههای انتخاباتی خود باشید! درود بر شرف علم و قلم!
نقطه
۲۴ مارس ۲۰۲۱