بیایید هوشیار بمانیم و نبازیم! حتی با چین!

آنگاه که همه‌ی این شگرد‌ها کار نمی‌‌کنند و زندانیان تن به خفت نتیجه‌ی از پیش تعیین شده و روند مسابقه‌ی ساختگی نمی‌دهند و عقلانیت حاکم در بین زندانیان، آنها را به پای این معامله‌ی نابرابر نمی‌کشاند، باید دست بر نقاط حساس و افراد حساس بین زندانیان برد. از تحریک احساسات آنها بهره جست و آنها را در حالتی از تقابل احساس و عقل قرار دارد. اینجاست، که واقعه‌ای تلخ در زندان روی می‌دهد.

رقابت‌های نمایشی

مخاطبان این نوشتار، آندسته از هموطنان، که با اراده و محکم ایستاده‌اند و قصد ندارند به هیچ روی در انتخابات خرداد ماه سال ۱۴۰۰ خورشیدی شرکت کنند نیستند. آندسته از ایرانیانی که در داخل و خارج، وفادر به صندوق رای بوده و خواهند بود هم نیستند. بلکه روی سخن با آنهایی است که در هفته‌های پیش‌ رو، با شنیدن و دیدن و خواندن مطالب و قرار گرفتن در یک جو تبلیغاتی، دچار سر در گمی شوند و وسوسه شوند که به پای صندوق رای بروند. متاسفانه، اپوزیسیون برونمرز هم می‌تواند به این جو دامن زند، آنگونه که در دو فصل انتخابات گذشته برای حسن روحانی زد. بعد هم خواهند گفت: منظور ما این نبود و آن بود و این نشد و آن شد.

تولید و ایجاد رقابت‌های ساختگی، از روش‌های رایج، برای بهره‌برداری از امکانات و حضور طرف بازنده‌ی رقابت، بسود طرف برنده‌ی رقابت است. رقابت ساختگی، زمانی لازم دیده می‌شود که برنده‌ی از پیش تعیین شده، نیاز به یک «نمایش» از رقابت را دارد. در عمل شکلی از رقابت را ایجاد میكند و دیگر افراد را، به اجبار وارد این رقابت می‌سازد. وقتی دیگران، که از شکل و ضوابط این رقابت راضی هم نیستند، وارد آن شوند، اجرا و نظارت و همه‌چیز به نفع برنده پیش می‌رود زیرا قرار است در هر حالت او برنده‌ی این رقابت باشد. اگر مثالی منسجم‌تر بخواهم بیاورم، باید بطور سمبلیک به این رویداد نگاه کرد؛ در فیلم‌ها دیده‌ایم، خوانده‌ایم و در واقعیت هم شنیده‌ایم، که مسابقات ورزشی بین زندانبانان و زندانیان در زندان برگزار می‌شود. رییس زندان می‌خواهد و میداند که باید زندانبانان برنده‌ی این مسابقه شوند. زندانبانان هم نمی‌خواهند در برابر زندانیان کم آورند و بازنده شوند. این دو خواست، باید در پایان مسابقه تحقق یابند. پس، همه چیز برای کشاندن زندانیان به مسابقه تدارک دیده می‌شود. باید مسابقه پر شور و «راستین» برگزار شود. باید زندانیان با تلاش و غیرت در «بازی» شرکت کنند و بازنده‌ بمانند و زندانبانان پیروز باشند. اینجاست، که شگردهای رییس زندان و زندانبانان برای کشاندن زندانیان به این «مقابله»‌ی مهندسی شده، مورد استفاده قرار می‌گیرند.

زندانیان نمی‌خواهند تن به این رقابت ساختگی بدهند. باور ندارند که مسابقه دارای روند راست و عادلانه باشد. زیرا همه چیز از آن زندانبانان است؛ زمان، مکان، شرایط بازی، و از همه مهم‌تر داورها از میان زندانبانان تعیین می‌شوند. زندانبانان نخست سخن از امتیاز‌ها به میان می آورند و وعده و وعید‌هایی فراوانی را به زندانیان می‌دهند. جوائز مادی، سیگار مرغوب مجانی، مرخصی‌های بلند مدت برای بازیگران مسابقه، غذای بهتر برای همه‌ی زندانیان، حمام بهتر و امکان ملاقات راحت‌تر با نزدیکان به زندانیان پیشنهاد می‌شود تا در بین زندانیان اختلاف‌نظر‌ها کمتر شوند و آنها به مسابقه علاقه نشان دهند. سخن از دوستی و مهر بیشتر بین زندانبانان و زندانیان می‌رود و اینکه رییس زندان به وعده‌هایش برای رفاه بیشتر زندانیان عمل خواهد نمود.

از سوی زندانبانان تلاش زیادی می‌شود که در بین زندانیان، وزنه‌ی مخالفان شرکت در این رقابتِ از پیش مهندسی شده و با نتیجه‌ی معلوم را، سبک‌تر سازند. مخالفان شرکت در این مسابقه، نمی‌خواهند آبروی زندانیان را به معامله گذارند. باور دارند که قدرت آنها بیش از زندانبانان است و اینکه برنده‌ی راستین مسابقه زندانیان خواهند بود. همیشه تعداد زیادی از زندانیان مخالف این باخت اجباری هستند. تعدادی، اما دلخوش به سرگرمی و مسابقه و امتیازات می‌شوند و می‌گویند که شرکت نکردن زندانیان ماهر، موجب شکستی زشت در برابر زندانبانان خواهد شد. تعدادی از زندانیان این وسط گیج می‌زنند و نمی‌دانند نیک و بد این مسابقه در چیست. عده‌ای از زندانیان، پیشنهاد انتخاب یکی دو داور از سوی زندانیان را می‌دهند. این پیشنهاد نخست از سوی زندانبانان رد می‌‌‌شود. سپس با سخت‌گیری و اکراه، یکی دو داور از سوی زندانیان به تیم داوران راه می‌یابند. اما همچنان اختلاف نظر در زندانیان وجود دارد و خواهان این مسابقه نیستند.

آنگاه که همه‌ی این شگرد‌ها کار نمی‌‌کنند و زندانیان تن به خفت نتیجه‌ی از پیش تعیین شده و روند مسابقه‌ی ساختگی نمی‌دهند و عقلانیت حاکم در بین زندانیان، آنها را به پای این معامله‌ی نابرابر نمی‌کشاند، باید دست بر نقاط حساس و افراد حساس بین زندانیان برد. از تحریک احساسات آنها بهره جست و آنها را در حالتی از تقابل احساس و عقل قرار دارد. اینجاست، که واقعه‌ای تلخ در زندان روی می‌دهد. واقعه‌ای تلخ، که قربانیانی در بین زندانیان دارد و طبعا احساسات زندانیان را داغ و پر‌حرارت می‌سازد. در درون زندان به شورش نزدیک می‌شوند. احساس انتقام از زندانبانان، در زندانیان جوانه می‌زند و می‌خواهند به بی‌عدالتی پاسخ دهند. برای رویارو شدن با زندانبانان و شرایط زندان، جو پر التهابی آفریده می‌شود. تعدادی از زندانیان که نفوذی‌های از سوی زندانبانان هستند، بدنبال تحریک زندانیان در تب و تاب می‌افتند. زندانیان به این نتیجه می‌رسند که در مسابقه شرکت کنند و آنجا پاسخ بی‌عدالتی زندانبانان را با رشادت و همت خود بدهند و نتیجه‌ی مسابقه را خلاف میل رییس زندان بگردانند و برنده شوند.

سرانجام، زمان، مکان و شرایط این مسابقه اعلام شود. رسانه‌ها، با شور و حال از این مسابقه می‌گویند. تبلیغات از نادر بودن این مسابقه می‌گویند. از توان دو تیم در رقابت بسیار گفته می‌شود. تیم زندانیان، قوی و پرشور و پر احساسات و تیم زندانبانان، قوی و منسجم، در تبلیغات و هیاهوها نمایش داده می‌شوند. تاثیر تبلیغات آنچنان بالاست، که حتی بخشی از زندانبانان نگران نتیجه‌ی مسابقه می شوند. اما، تنها رییس زندان و معتمدان او می‌دانند که نتیجه‌ی راستین چیست؛ نتیجه‌ی فردای این مسابقه هر چه باشد، در زندان، همه چیز بزودی چون سابق است و افتخار برگزاری این نمایش بزرگ نصیب رییس زندان خواهد شد.

رای‌گیری و رای دادن در زیر استبداد

در جوامعی که استبداد و زور حاکمان بر مردمان روا و رایج است، مردم همان زندانیان و حاکمان همان زندانبانان هستند. همه چیز با خواست و نظم و ضوابط حاکمان پیش می‌رود. انتخابات در این جوامع شبیه همان مسابقه‌ی بین زندانیان و زندانبانان است. نمونه‌های اینگونه انتخابات را ما ایرانیان سالهاست در کشور خود و در کشور‌های همسایه دیده‌ایم. دوران صدام حسین در خاطر همه‌ی همه هست. انتخابات کره شمالی در برابر چشمان ما قرار دارد. ریاست جمهوری سلطنتی ولادیمیر پوتین را هم شاهدیم. و البته، انتخابات «آزاد و دموکراتیک» جمهوری اسلامی ایران نیز امروزه در جهان چونان ضرب‌المثل و زبانزدست.

رژیم جمهوری اسلامی برای بقای خود، از زمان ماههای قبل از انقلاب ۵۷ تا همین امروز نیز، روی چندین شگرد کار کرده است. این رژیم، هم در لایه‌های بین عوام، نادانی و تجاهل گسترانده و هم در لایه‌های حکمرانان و سیاست‌مداران، انکار و سفسطه و دروغ را خانه‌زاد کرده است تا انتخابات ریاست جمهوری و مجلس شورا با شور و استقبال مردم برگزار شود. نتیجه‌ اینکه بخش آگاه جامعه در پشت سر این هیاهوها می‌مانند و هر ۴ سال، پس از پاشیدن وعده‌ها، همچنان زمین توسعه‌ی کشور لم‌یزرع است و روند افول شرایط مملکت و رفاه مردم ادامه دارد. گاهی با نام دفاع مقدس، گاهی با نام دوران سازندگی، گاهی با نام دشمن و گاهی با نام اصلاحات و تعامل، مردم را به پای صندوق‌های رای کشانده‌اند.

اگر این پرسش را پاسخ دهیم؛ که آیا کسی هست که تاکید و اصرار سران حکومت، امامان جمعه، مسئولین و اصلاح‌طلبان را برای مهم‌ بودن شرکت مردم در انتخابات نشنیده و ندیده باشد، آنوقت به این نکته پی می‌بریم که چرا برای حکومت جمهوری اسلامی ایران این نمایش ساختگی تا این حد مهم است. اصلاح‌طلبان که می‌دانند امسال، سال ۱۴۰۰ خورشیدی، مردم به دعوت آنها به پای صندوق رای نمی‌آیند، بنا را بر افسوس خوردن و ندامت گذاشته‌اند. دیگر امیدی ندارند که امسال نیز بتوانند در مردم شور انتخاباتی بیافرینند و دل «آقا و آقازاده» را شاد کنند.

چین و آمریکا

معاملات اقتصادی ایران با چین، سالهاست که چونان استخوان ماهی در گلوی مردم ایران است. مردم ایران (نه چپ‌ها- و اسلامیست‌های آمریکاستیز) از اینکه از آمریکا دور شدیم و در دهان اژدهای چین رفتیم، بسیار ناخرسندانه، سالهاست استراتژی جمهوری اسلامی را مبنی بر تقویت روابط دوستانه‌ی سیاسی و اقتصادی با چین، ناظر و شاهد هستند. حتی جمله‌ی زشت چینی‌ها، که «جمهوری اسلامی اجناس بدرد نخور ما را می‌خرد، اما جنس خوب هم داریم»، به صورت مردم ما پرت شد. اما این روند ادامه دارد. در دوران چهار ساله‌ی دونالد ترامپ و اهرم‌های فشار دولت او بر جمهوری اسلامی، چین در آبهای جنوب کشورمان پیدا شد و با بهره‌وری از تکنیک‌های مخرب محیط زیست ایران، مشغول ماهی‌گیری و چپاول منابع مردم در جنوب گشت. سپس از کشتزارهای وسیع و بیکران تولید برق برای بیت‌کوین شنیدیم و چیزهای دیدیم و این روند هم ادامه دارد.

اینک، سخن از انعقاد قرار ۲۵ ساله ایران با چین، بسیار بر سر زبانها است و این رویداد، پرسش برانگیز و برای ایرانیان مسئله‌ای حساس شده است. بسیاری در برابر این رویداد واکنش نشان داده‌اند که دسرت عمل نموده‌اند زیرا لازم است، و التزام به نقد و محکوم کردن این قرارداد بر همه‌ی ایرانیان جاری‌ست. چین بی مهابا و علنی سخن از توسعه‌ی بدون دموکراسی می‌زند و در برابر کشورهای هم‌پیمان خود، که در ظاهر هم‌پیمان اقتصادی چین هستند، راه جدید نگاه به دنیای آینده را ترغیب می‌نماید؛ دنیایی دور از دغدغه‌های آزادیخواهی و دموکراسی «غربی» و بی‌اعتنا به «حقوق بشر» که دنیای ایده‌آل حزب کمونیست چین است. دنیایی که رفاه مادی نسبی و حجم تولیدات صنعتی، چشم‌ها را خیره سازد و بشر اعتنایی به مشکلات عمیق انسانی و زیست‌محیطی خود نداشته باشد. چین، که مسیر ماشین عظیم و در‌هم کوبنده‌ی دستاوردهای توسعه‌ و بویژه تمدن غرب را می سازد، ایران را، به درخواست انقلابیون شکست خورده و ملایان بی لیاقت، قرار است درکنار ماشین توسعه‌ی خود ابزاری مناسب ببیند و از آن بهره تام ببرد.

چه باید کرد؟ بی‌شک ایرانیان در برابر این حراج منابع و ثروت کشور، و آنهم برای حفظ جان و منافع چند صد هزار نفر بی‌وطن، باید بیاستند و با آن به انواع روش‌های ممکنه مقابله نمایند. البته چین هم می‌داند که مردم ایران از جنس کشورهایی که «مستعمره» و تابع بی‌چون و چرا سیاست‌های خارجی باشند، نیستند، اما درد جای دیگری است که رژیمی که از سال ۵۷ سوار بر شرایط سیاسی کشور ما شده، بسیار ایران‌ستیز و اجنبی‌پرست است.

با این‌ وصف، ایرانیان نباید درگیر بازی احساسات شوند و دگربار، گرفتار دام و حیله‌ی اصولگرایان و اصلاح‌طلبان نگردند و به بهانه‌ی مقابله‌ی با این قرارداد ننگین، به پای صندوق‌های رای کشانده نشوند. در نوشتاری از احتمال مطرح‌سازی طرح «فدرال» شدن ایران توسط خاتمی نوشتیم. قرائن نشان می‌دهد زمان کافی، برای به میدان کشاندن این طرح و سرگرم و دلگرم ساختن مردم به آن، باقی نمانده است. اما ایجاد جوی آغشته به احساسات «چین‌ستیزی» در هفته‌های پیش از انتخابات، کار سختی برای رژیم نیست. هر‌چند که نظام، چین را در کنار دیگر «دشمن»‌های علی خامنه‌ای و بیت او نمی‌تواند قرار دهد، و حرمت دو برادر بزرگ، چین و روسیه، بر نسل انقلابی و «مستقل» خمینی و خامنه‌ای، واجب و حیاتی است، اما برای یک بازی موقت و ساختگی و با وعده‌ی فروختن بخش بیشتری از منافع و منابع ملی به چین، می‌توانند جواز این جو تبلیغاتی را از چین بگیرند.

همسو شدن جریان دیگری نیز با این جریان، برای تاکتیک گرم کردن انتخابات مقدور است. جو و نمایش ساختگی مقابله با قرارداد چین، همسو با فضای ملتهب مذاکرات با آمریکا، می‌توانند یکی از دو «قهرمان» (کاندید) ناجی وطن را، برای انتخابات ریاست جمهوری، خوش بتراشند. همچون ۲۴ سال گذشته، صداها و شعارهای عزت‌خواهی و پایبندی به وطن و مردم، از دهان یکی از کاندیدها شنیدنی‌‌ست. اما، نباید فراموش کرد که رژیم جمهوری اسلامی، اصولگرایان و اصلاح‌طلبان، نیازمند شرکت مردم در رای‌گیری هستند. حتی چند درصد، بالارفتن تعداد رای‌دهندگان هم، برای هیاهوهای فردای انتخابات غنیمت است.

بیایید، هوشیارانه بمانید و اینبار هم رقابت مهندسی شده را به رژیم نبازید! بگذارید، سران این رژیم، در جهان، بی‌اعتبار‌تر از گذشته شوند. بگذارید امثال ظریف و دیگر پیک‌های نظام، با لبخند‌های ساختگی‌تری در راهروهای مراودات سیاسی حضور یابند. بگذارید حتی چین شاهد باشد که با نمایندگان مردم ایران قراردارد نمی‌بندد و نبسته است. بگذارید اگر چین به این نمایش ساختگی رضایت داد و در کیسه‌اش را باز کرد، در عوض شکست را مزه کند و مردم ایران را به پای صندوق رای نکشانده باشد.

نقطه

۱۰ آپریل ۲۰۲۱ میلادی