
چندی پیش شاهزاده رضا پهلوی در آخرین سخنرانی مطبوعاتی خود به چند سر فصل پرداخت که با پژواک وسیعی روبرو شد. سرفصلهای دیدگاه شاهزاده در سه مبحث جایگزین شده بودند که در مطلبی نیز بدان پرداختیم؛ امکان تشکیل الترناتیو در درون ایران، فراخوانی برای هنرمندان و سرشناسان که در کنار مبارزات مردم قرار گیرند و عدم ابراز نام و جایگاه دول خارجی در دگرگونیهای پر تنش جامعهی ایران، نکات برجسته این سخنرانی بودند.
اینروزها گروهی از شاهزاده چشمداشت بیشتری را برای ایفای نقش موثر در اعتراضات جاری ابراز کردند. البته در جایگاه شاهزاده، این چشمداشتها جای خوشحالی دارند، زیرا که به او و توان او اعتبار داده میشود. سویهای از اعتماد و باور به اینکه، او میتواند و باید در مسیر براندازی رژیم جمهوری اسلامی نقشآفرین و کارساز باشد.
گروهی نیز جایگاه شاهزاده را در جریانات سیاسی ایران جدی نمیگیرند و او را برخوردار از مهارتهای لازم مبارزه با جمهوری اسلامی نمیدانند.
در این هفتههای دردناک، تشریح و بررسی شعارها، نوع مبارزه، جایگاه اجتماعی اعتراضات اخیر و بویژه نقش برجستهی زنان ایران در این میان، زیبا و هوشمندانه از سوی کنشگران خارج کشور جامهی عمل پوشید و همصدایی و همنوایی این افراد قابل ستایش و تازه و کمنظیر است. آنانکه دل به ایران و ایرانی بستهاند، اینروزها عاشقانه سرودند و نوشتند و گفتند. و آنانکه در پوست میش، سالها همه را نادان میپنداشتند و در رسانهها و لابیها رجز میدادند، ماهیت خود را بهتر آشکار ساختند و خواهند ساخت و به اردوی اسلامیستیشان باز خواهند گشت. این، آغاز کار است. این، آغاز گامهای بازساختن میهنی است که بدست جلادان و ایرانستیزان بدین روزگار تلخ آورده شد. دربارهی اصلاحطلبان اینبار چیزی نمینگارم که همیشه مورد «مهر» سایت نقطه بودهاند و سیاهی رویشان تاریخنبشته شد.
چندی پیش شاهزاده رضا پهلوی در آخرین سخنرانی مطبوعاتی خود به چند سر فصل پرداخت که با پژواک وسیعی روبرو شد. سرفصلهای دیدگاه شاهزاده در سه مبحث جایگزین شده بودند که در مطلبی نیز بدان پرداختیم؛ امکان تشکیل الترناتیو در درون ایران، فراخوانی برای هنرمندان و سرشناسان که در کنار مبارزات مردم قرار گیرند و عدم ابراز نام و جایگاه دول خارجی در دگرگونیهای پر تنش جامعهی ایران.
اینکه شاهزاده هستههای موثر تشکیل آلترناتیو یا همان دولتگذار جمهوری اسلامی را در ایران دید، مهمترین وجه دیدگاه اخیر او بود که بسیار هم حساسیت بر انگیخت. امروز که اعتراضات دلیرانه و بی نظیر زنان و جوانان ایرانی را برای هفتههاست در ایران شاهد هستیم، آیا میتوان این نتیجه رسید که هستهها و استراتژیها در داخل هستند و در خارج تاکتیکهای ما در حمایت از این استراتژیها شکل و هویت مییابند؟ شاید این پرسش آنچنان استخواندار ننماید، اما بسیار سیال است و بسیاری از احتمالات و محاسبات را در خود جای میدهد. تحلیلهای کارشناسانهای را در چند هفته اخیر از هموطنان در خارج کشور خواندیم. این تحلیلها نشان از آن دارند که اعتراضات و خیزشهای جاری ( که گروهی آنرا جنبش نیز مینامند) دارای پیوستگی در خواستها، و همسویی در نگاههای معترضان است. آنان دارند قلب رژیم را نشانه میگیرند و اینکه چه زمان جسد رژیم به زمین خواهد افتاد، گذر زمان نشان خواهد داد. بسیاری امید دارند که این اعتراضات، آخر جمهوری اسلامی است. اگر چنین است، پس، نقش اپوزیسیون خارج از کشور در راستای خواستها و راهبردهای معترضین درون کشور خواهد بود و جز این نمیتواند باشد. دستکم اینکه تا به امروز در خارج ازکشور، هنوز نشانههای دگرگونی در نقشهای قدیم و آتی دیده نمیشود.
شاهزاده همچنین در اعلام مواضع خود اشارهی مستقیم و با نام بردن از هنرمندان داشت. او تاکید ورزید که هنرمندان و افراد سرشناس از این پس میباید رساتر و صریحتر در کنار مردم و مبارزات آنها بیاستند و از مردم حمایت نمایند. آنچه که از سوی هنرمندان و سرشناسان دنیای ورزش در هفتههای اخیر دیدیم جای سپاس و شعف دارد. در زمانی محدود بسیاری به اردوی مردم روی آوردند و به «گسست» بزرگی که بین مردم و حکومت ایجاد شده است اعتراف و تمکین نمودند. برداشت اشتباهی را نباید از این قرینهسازی داشته باشیم؛ نمیخواهیم بگوییم که چون شاهزاده روی نقش هنرمندان تاکید کرد، پس اینگونه در اعتراضات اخیر آنها نیز موضع گرفتند. شاید هم گروهی از آنان در پاسخ به دعوت شاهزاده اینگونه کردند. اما، همزمان شدن این دو رخداد، خود نشان از فراست نگاه شاهزاده و مشاوران ایشان دارد. آن دعوت، بر اساس این نکته بود، که جای خالیی را در خیزشهای قبلی از سوی یک طیف مهم جامعه تشخیص داده بود. و اینک، با طوفانی که در ایران برخاست، بخش بزرگی از آن طیف، چه در خارج و چه در داخل ایران، چادر خود را برچیدند و همراه مردم در طوفان به راه افتادند.
شاهزاده نامی از نیروها و دولتهای خارجی در آن پیام نبرد. چه تاکتیک بجا و ظریفی بود. امروز میبینیم که نبود سخن از اسراییل و اقدامات آمریکا، اتحادی را تا به امروز در اپوزیسیون سرپا نگاه داشته است. پوتین هم سرش مشغول جنگ، یا به گفتهی پوتین «عملیات ویژه» اوکراین است. این دو محور درگیری پوتین در باتلاق «عملیات ویژه»ی اوکراین و بیتفاوتی آمریکا و سکوت اسراییل در این روزها، کمک بزرگی به مردم ایران است. دستکم اینکه چپهای افراطی اپوزیسیون، هنوز آرام و همسو با مردم و دیگر اپوزیسیون هستند. امیدواریم تا فروپاشی حکومت جمهوری اسلامی در ایران، هیچ دولت خارجی دخالتی در امور ایران را نه بر زبان آورد و نه بر برنامهای بگنجاند و كار را خود مردم قهرمان ایران به سرانجام برسانند.
اما آنچه که، از سوی دول غربی، در قالب فشارهای سیاسی و راهکارهای به انزوا کشاندن حداکثری رژیم ایران بتواند مردم ایران را پشتوانه باشد، مورد استقبال همهی ایرانیان آزادیخواه است. و در این زمینه امید داشته باشیم که تک تک افراد سرشناس و سازمانهای اپوزیسیون، به ارتباطات خود با دول غربی و ارگانهای سیاسی غربی مبادرت ورزیده و از این راه بیشترین امتیازهای سیاسی را، برای مبارزه مردم ایران علیه رژیم حاکم، کسب نمایند. همه باید سخنگوی مردم در خیابنهای ایران باشیم و باشند. تا روزی که یک سخنگو یا سخنگویان، خواستهای مردم ایران را انعکاس دهند.
اعتراضات و دامنهی قهر مردم با حکومت در طول چند هفتهی گذشته آنچنان راندمان و پژواک داشت که هر مطلب دیگری را زیر دستاوردهای خود قرار میدهد. با این همه، ادامهی اعتراضات، نیاز به سخنگو (رهبر) را برای مردم ایران افزایش میدهد. در مطلب دیگری باید به این موضوع پرداخت.
نقطه
۹ اکتبر ۲۰۲۲