
نقطه، با اینکه در نگاه مستدل به کار رسانهای و تحلیل، ابدا همسوی این «تابوگرایی» فرهنگ اجتماعی و-سیاسی ایرانیان نیست، اما از آنجاییکه باید همهی فریادها را بر سر دشمن بزرگ و مخوف ایران، یعنی جمهوری اسلامی میزدیم و زد، نقطه نیز بر آن بود تا نور کوچکی به درون تونل سیاه هویت و رفتار جمهوری اسلامی ایران باشد. گهگاهی نیز به نقد غیرمستقیم افرادی که خواسته یا ناخواسته، چینش افکارشان، استدلالهای در راستای تایید «سیاستهای خارجی» جمهوری اسلامی داشت را، منتشر ساخت. آن دوران و روش، نیاز به بازنگری دارد.
بازنویسی متن کوتاهی که درباره سایت نقطه میگوید، لازم دیده شد. این بازنویسی را از دو جهت ضروری دیدیم. متن اولیه، که با مشورت و دیدگاه فرد کارشناسی از اهل رسانه، چیده شده بود، اینک پس از چند سال فعالیت سایت نقطه، و با ورود به دوران انقلاب ۱۴۰۱، دیگر نمایندهی کارکرد این سایت نیست.
مهمتر آنکه، با شروع انقلاب ۱۴۰۱ در ایران، همانطور که نقطه بارها در یادادشتها و تحلیلهای خود این روش را یاداور شده بود، که با شروع دورانی که فروپاشی جمهوری اسلامی ایران را نشان دهد، نقد نقطه بدون معذوریتهای قبلی، با صراحت و بیپروا متوجهی افراد و خواص اپوزیسیون خارج از کشور نیز خواهد شد. اما، نقطه از مستند و مستدل گفتن هرگز فاصله نخواهد جست و نقد و تحلیل خود را نحیفتر که نه، با قوامتر ادامه خواهد داد.
چرا اینچنین روش و مشی در نقطه بود و دیگر نباید باشد؟ چرا تلاشی در روامداری نوک قلم بود تا از نقد گسترده و شکافتن ایرادهای استدلال و موشکافیهای مقالات و سخنان اپوزیسیون خارج کشور دوری شود؟ اینک چه شده است که اینگونه نباید بود؟ مگر کسانی چون «ف.م. سخن» که شبانه روز مینویسند و در نقد و سرزنش نگاهها و دیدگاههای افراد گاهی حتی از خویشتنداری دور میشوند، در اشتباهند؟ آیا در سپهر رسانهها و بیان آزادنهی اندیشهها، نبود اینگونه نویسندهها بهتر است یا بود آنها؟ پاسخ نقطه را خوانندهی محترم میداند. بیشک و بدون ذرهای تردید، باید اینگونه نویسندهها باشند و بنویسند.
اصلا این «ادب» یا «تاکتیک» نگاه داشتن حریم و حرمت نویسندهها و خواص اپوزیسیون از کجا آمده است؟ آیا اینهم یکی از ویژهگیهای باغ کمپشت فرهنگ ایرانی است: ملاحظاتی در نقد سیاسی از افراد؟! آیا میشود و درست است؟ – آیا در فرهنگهای دموکرات و مدرن جهان هم، اینچنین است؟ مگر باراک اوباما نمیگفت: «سگ من از رقیب من بیشتر سیاست میفهمد؟!» مگر روزنامههای انگلیسی و نمایندگان مجلس انگلیس با ادب و سلام و تشریفات با هم برخورد میکنند؟ مگر روزنامههای فرانسوی در نقد از جناح مخالف، تابع این آیین رسانهی ایرانی هستند؟ چند بار در سال، در اروپا و آمریکا این واژهی «خیانت» را در سیاست به دیگری نسبت میدهند؟ نکند بگوییم: نمیفهمند و ادب ندارند! اما همهی این پرسشها، پاسخ دارد:
نقطه، با اینکه در نگاه مستدل به کار رسانهای و تحلیل، ابدا همسوی این «تابوگرایی» فرهنگ اجتماعی و-سیاسی ایرانیان نیست، اما از آنجاییکه باید همهی فریادها را بر سر دشمن بزرگ و مخوف ایران، یعنی جمهوری اسلامی میزدیم و زد، نقطه نیز بر آن بود تا نور کوچکی به درون تونل سیاه هویت و رفتار جمهوری اسلامی ایران باشد. گهگاهی نیز به نقد غیرمستقیم افرادی که خواسته یا ناخواسته، چینش افکارشان، استدلالهای در راستای تایید «سیاستهای خارجی» جمهوری اسلامی داشت را، منتشر ساخت. آن دوران و روش، نیاز به بازنگری دارد.
اما آن دوران، دیگر پشت سر است. جمهوری اسلامی شمارش معکوس را آغاز کرد. ریزش در درون و بیرون شروع شده است. آنهاییکه از دلارهای جمهوری اسلامی بهره داشتهاند اینروزها در شرایط سختی بسر میبرند. جمهوری اسلامی از آنها میخواهد دستکم درهم و برهم بنویسند و افکار خارجنشینان را برهم بزنند. از لابیچیهایش میخواهد در صف اول تظاهرات باشند و از هر وسیلهی برای تفرقه و اختلاف بین معترضین خارج از کشور استفاده کنند. نگاه بسیاری هم به دستیافتن به منسب و جایگاه بهتری در آیندهی سیاسی ایران است. امیدواریم، که بزودی مردم ایران، برای اولین بار در تاریخ هزارهی این سرزمین، شاهد رقابتهای باز سیاسی افراد و احزاب باشند. برای آنروز، از هماکنون باید آماده شد.
نقطه
۱۷ دسامبر ۲۰۲۲