وقتی که محمد جواد ظریف پیدایش شد، از خوشحالی در پوست نمیگنجیدند؛ که بله ما هم آدم تحصیلكرده که انگلیسی را مثل آب خوردن حرف می زند پیدا کردیم و آبروی سیاست خارجیمان بر میگردد. حق داشتند طفلکیها، پس از صالحی و متکی و خرازی و ولایتی، آدمی پیدا شده بود که «توانست» با آمریکاییها حرف بزند، قدم بزند، راه برود و مذاکره کند و برای اروپاییها تشر بیاید که : «هرگز یک ایرانی را تهدید نکنید!». به خواندن ادامه دهید «دیپلماسی ِ رهبر، روی چرخ مفلوج»