بایدن و آشفتگی در نظم جهانی، یک پیشنهاد به آقای رییس جمهور، امیر طاهری. با مقدمه ای از نقطه

در چنین شرایطی، که بسیاری از چپ‌های داغ دیروز، امروز با دست‌های یخ‌زده می‌نویسند، بخش بزرگی از سینه‌چاک‌های گلوبالیسم و ایده‌آل‌های آن، در یک سردرگمی عجیب گرفتار آمده‌اند، راست‌ها، که گمان کردند «دونالد ترامپ»، سردار نجات است، همچنان بر طبل دیوارکشی و اردوبندی می‌کوبند؛ مقاله‌ی وزین امیر طاهری در سایت ایندپندنت فارسی، بخوبی و با چتری گسترده، نشان می‌دهد که مشکلات جهان امروز، دیگر بدست دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان گشوده نخواهند شد.

به خواندن ادامه دهید «بایدن و آشفتگی در نظم جهانی، یک پیشنهاد به آقای رییس جمهور، امیر طاهری. با مقدمه ای از نقطه»

پیچِ تندِ داریوش کریمی در نگاه به گزینش‌های سیاسی مردم ایران

آنچه که در پس برنامه‌ی پرگار مذکور شاید به‌گونه‌ای، هم از سوی کریمی و هم از سوی دو میهمان برنامه، ناشکافته ماند، تفاوت بنمایه‌های جمهوری اسلامی با دیکتاتوری‌های صده‌های اخیر است. جمهوری اسلامی بدلیل وابستگی به سازمان روحانیان پایبند به مکتب اسلام شیعی، و تغذیه شدن از درون آرمان‌ها و ارزش‌های قشرملایان شیعی، هم در کالبد و هم در محتوی از دیگر دیکتاتوری‌های دوران ما جدا می‌گردد.

به خواندن ادامه دهید «پیچِ تندِ داریوش کریمی در نگاه به گزینش‌های سیاسی مردم ایران»

بیکرانه‌ی شرمساری

باز هم در اشتباهید! در سال ۱۴۰۰ خورشیدی، ۴۲ سال پس از انقلاب اسلامی و عمر حکومت ملایان شیعه، اجرای مراسم خاکسپاری یک ایرانی، در غرب، با اینچنین ظاهرهای شیک، و با اینچنین فریادها و باورها، استفاده از آزادی بیان‌تان نیست! نمایش بی‌وطن بودنمان است! تعزیه‌ی زشت نه گفتن به فریاد‌های آزادی‌خواهی جوانان ایران است. بالشی نرمی‌ است به پشت ملای ایران ستیز، که تکیه دهد و لبخندی بزند و تسبیح بگرداند!

به خواندن ادامه دهید «بیکرانه‌ی شرمساری»

دو پیام در متن «چه شد که ما اینقدر نادان شدیم؟»

آری، در بین بسیاری از ایرانیان، دست به قلم‌ها، کارشناسان کار رسانه‌ای، رسم است که واکنشی به «آنچه می‌گزد» نشان ندهند. می‌گویند؛ چکار داری! ولش کن، واکنش نشان دهی، مردم توجه‌شان جلب می‌شود! فکر کنید! صاحب این گونه سیاق و روش در برخورد با «اندیشه‌ها»، چه مسخ شده‌ای در عالم «جریده»‌های تاریخ است. اینان، آنگاه که واژه‌ها و خطوط می‌گزند، سکوت می‌کنند و خود را به کوچه‌ی «نفهمی» می‌زنند. گویی پشه‌ای آنها را گزیده است. و خود را «صاحب» قلم و اندیشه می‌دانند.

به خواندن ادامه دهید «دو پیام در متن «چه شد که ما اینقدر نادان شدیم؟»»

دست در دست طالبان، پای بر سر اویغور

افغانستان دارای معادن طبیعی زیادی است و از نظر جایگاه ژئوپولتیک هم بسیار برای چین مهم است. افغانستان می‌تواند یکی از مهم‌ترین پل‌های کمربند رویایی اقتصادی چین باشد. دست‌آوردهای چین در افغانستان، نمای سیاسی اقتصادی چین در جهان اسلام و آسیا را بزرگ‌تر و مهم‌تر می‌گرداند.

به خواندن ادامه دهید «دست در دست طالبان، پای بر سر اویغور»

دست‌کم مشهد را سامان می‌دادید! برای آبروی امام رضا!

پارسال ماه مارس بود که با نام نوروزانه‌ها و عبارت زشت «اگر میتوانی، برو نمیر!» مطلبی را در سایت نقطه جای دادیم. عبارت زشت را از دهان زشت‌گوی آقازاده وام گرفتیم که گفته بود «اگر نمیتوانی، برو بمیر»! نوروزانه‌ها نیز، پیش‌درآمدی گوشخراش برای سال پیش رو و فاجعاتی که می‌شد فهمید دولت حسن روحانی و بیت سید‌علی برای کشور دامن می‌زنند، بود. پیش‌بینی شد که کنترل و درمان بیماری کورونا، در ایران که مشهد و قم را دارد، به بی‌آبروگی خواهد انجامید.

به خواندن ادامه دهید «دست‌کم مشهد را سامان می‌دادید! برای آبروی امام رضا!»

زبان مریخی‌ها هم کمکی به زیباکلام نمی‌کند

صادق زیباکلام، که در بین اصلاح‌طلبان از ضریب هوشی بیشتری برای شرکت در «بازیهای» اجتماعی-سیاسی برخوردار است، اینک زبان به شکایه از دست شعور و درک مردم برده است: هیهات، که محمد رضا شاه یا اهریمن بوده و هست یا فرشته می‌پندارندش!. زیرا مردم ما نمی‌خوانند و نمی‌دانند. 

به خواندن ادامه دهید «زبان مریخی‌ها هم کمکی به زیباکلام نمی‌کند»

پرده‌ها کنار خواهند رفت و الهه هیکس پنهان خواهد شد

کلیپ ساده و بی تقلای کاملیا انتخابی‌فرد در سطح وسیعی پخش گشته است. او که با نام سردبیری روزنامه‌ی اینترنتی «ایندپندنت فارسی» بیشتر شناخته شد و نامی آشنا برای عوام گردید، در این کلیپ از یک رویداد قدیمی پرده بر‌می‌دارد و از کرده‌های زشت الهه هیکس می‌گوید. از کتابی که منتشر کرده می‌گوید و اینکه چرا در این کتاب، نام الهه هیکس، «گلریز» نگاشته شده است. اینکه درستی و یا نادرستی این افشاگری تا چه میزان است، باید در گذر زمان و آنگاه که از درون ایران نیز بتوان شهادت‌ها را شنید و گواهی‌ها را دید، آشکار گردد. اما مواضع چندش‌آور اخیر الهه هیکس، در رابطه با تحریم انتخابات، و ابراز «نگرانی» او از نفوذ

به خواندن ادامه دهید «پرده‌ها کنار خواهند رفت و الهه هیکس پنهان خواهد شد»

بهره‌مندان ادبیاتِ «تَشَر» و خیزش خوزستان

هنوز چیزی نه به دار است و نه به بار، که اینگونه جوسازی و سم‌پراکنی می‌کنند! اگر فردا، در مصاف مردم ایران با این رژیم جنایتکار، درگیری‌های شدید رخ دهد چه خواهند گفت و نوشت؟ تا بود، از اصلاحات شنیدیم، سپس از اینکه ایران سوریه نگردد گفتند و امروز که به اینجا رسیده‌ایم که «زورآزمایی خیابانی» تنها راه دیالوگ با خامنه‌ای و نوچه‌های اوست، باید از نفوذ «تجزیه‌طلب‌»‌ها بهراسیم؟ 

به خواندن ادامه دهید «بهره‌مندان ادبیاتِ «تَشَر» و خیزش خوزستان»

گاردین : چگونه خوزستان از سرزمینی تالابی به سرزمینی بایر تبدیل شد؟. ترجمه‌ی محسن هویدایی

محسن هویدایی همت گمارده و مقاله‌ی روزنامه‌ی گاردین را ترجمه نموده است. نخست در سایت پیک‌ایران این مقاله را دیدیم و اصل آن از سایت میدان است. خواندن این مقاله برای هر ایرانی، واجب و لازم است. سویه‌ی علمی و پژوهشی مقاله، استناد‌های آن را استوار می‌کند. در جایگاه یک ایرانی، بسیار دقیق‌تر می‌فهمیم که مدیران نالایق، فساد اداری و مافیای اقتصادی جمهوری اسلامی چه بر سر ایران آورده‌اند. از سویی این مقاله نشان می‌دهد که در جهان امروز، نمی‌توان سخن از توسعه‌ی پایدار و ماندگار آورد مگر

به خواندن ادامه دهید «گاردین : چگونه خوزستان از سرزمینی تالابی به سرزمینی بایر تبدیل شد؟. ترجمه‌ی محسن هویدایی»

در تعامل ستاره‌های ایرانی و حکومت اسلامی، سود و زیان هر طرف چیست؟ مجید محمدی

مجید محمدی با مقاله‌ای در رسانه‌ی «ایندیپندنت فارسی»، نگاهی به مشکل همسویی و ابزاری شدن سلبریتی‌های ایرانی با حکومت جمهوری اسلامی ایران انداخته است. او از واژه‌ی «ستاره» بهره جسته است، که جایگزین همان واژه‌ی رایج سلبریتی باشد. منافع و سهم این سلبریتی‌ها را در همسویی با حکومت بر شمرده است و زیان‌های این رفتار را در مسیر شکل‌گیری فرهنگی و مسیر مبارزه مردم نیز، گذرا بررسی کرده است. در مطلب‌های از این دست، و بطور کلی در مقالات «روزنامه‌نگاری»، که سایت

به خواندن ادامه دهید «در تعامل ستاره‌های ایرانی و حکومت اسلامی، سود و زیان هر طرف چیست؟ مجید محمدی»

خلیل ملکی و تراژدیِ روشنفکران تنها!،علی میرفطروس

   22 تیر ماه سالگرد خاموشیِ خلیل ملکی است.او یکی ازپیشگامان جنبش ملّی شدنِ صنعت نفت بود و مانند برخی دیگر ،فرزند نفرین شدۀ این جنبش به شمار می رود.استقلال رأی، میهن دوستی و خصوصاً مبارزۀ آشتی ناپذیرِ ملکی با حزب توده باعث شد تا او نیز در «حمّام فینِ حزب توده» رگ زده شود آنچنان که عقایدش حدود 70 سال برای جامعۀ سیاسی ایران ناشناخته ماند. تحقیقات اخیر بدون «تفکیکِ تقویمیِ» مقالات ملکی و جدا کردن آنها از مواضع «هیأت اجرائی حزب نیروی سوم»(که مخالفِ ملکی بود)،از مواضع او در روزهای منجر به 28 مرداد غافل اند.

به خواندن ادامه دهید «خلیل ملکی و تراژدیِ روشنفکران تنها!،علی میرفطروس»